دلم میخواهد بدار شوم و

__
دلم میخواهد بيدار شوم و
همين‌طور بيدار بمانم و نگاه كنم. وقتی كه هوا توی سينه‌ات میچرخد نگاهت كنم. وقتی كه جريان نبضت زير پوست گلويت پخش می‌شود نگاهت كنم. وقتی كه رنگ بنفش توی مردمک چشمت موج می‌زند نگاهت كنم. همين‌طور نگاهت كنم. خط‌هاي پيشانيت را بشمارم. موهای سفيد اطراف شقيقه‌هايت را بشمارم. سرم را بگذارم ميان گودی گردن و شانه‌هايت و همان‌جا بميرم. بميرم تا ديگر از تو دور و جدا نشوم.

#فروغ_فرخزاد
"از میان نامه‌ها به ابراهیم گلستان"

✦ ✦
دیدگاه ها (۴)

تو را دوست‌ می‌دارم‌ و با تودیگَرَم‌ به بیداری این‌ گستره‌ی ...

دوست داشتنِ تودر وجود من استخاکش، آبش، نورشزندگی و خیالش با ...

‌آه ای شهـزاده! ای محبوب رؤیایی!ای دو چشمانترهی روشن بسوی شه...

پرسیدم _ عشق چیست؟در نورِ شمع چرخی خورد و برقی زد، آن وقت خن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط