یادتون میاد که گفتم
یادتون میاد که گفتم
یه پیرمردی می خواست
سبزی خوردن بکار اما یکی از همان
بندگان خدا جلوش رو گفته بود
و گفت نمی گذارم 😕
یعنی میرم به صاحب کار
فضولی می کنم 🤷
که آهای اینا دارند برای علف
آب حروم می کننده
دقیقاً همون آدم فصول آهن افتاد رو پاش و پاهش شکست💔
الآن دو هفته هست که تو
خونه خوابیده
الانم که بارون زده
قبلانم خیلی آب مصرف نشد بود😐
و از اون روز تا الان هرکسی
شب روز میاد میگیم ببر
هرچه دوست داری🙆
چون هدف کمک به دیگران بود
درکل و در عوض💁
من بهش پیام دادم گفتم حالت چطوره
ورق بزن
امیدوارم که بتونه تغییر کنه
این کینه نسبت به ما
از ته دل که نیست میدونم
از نادونیه🍃🕊️
یه پیرمردی می خواست
سبزی خوردن بکار اما یکی از همان
بندگان خدا جلوش رو گفته بود
و گفت نمی گذارم 😕
یعنی میرم به صاحب کار
فضولی می کنم 🤷
که آهای اینا دارند برای علف
آب حروم می کننده
دقیقاً همون آدم فصول آهن افتاد رو پاش و پاهش شکست💔
الآن دو هفته هست که تو
خونه خوابیده
الانم که بارون زده
قبلانم خیلی آب مصرف نشد بود😐
و از اون روز تا الان هرکسی
شب روز میاد میگیم ببر
هرچه دوست داری🙆
چون هدف کمک به دیگران بود
درکل و در عوض💁
من بهش پیام دادم گفتم حالت چطوره
ورق بزن
امیدوارم که بتونه تغییر کنه
این کینه نسبت به ما
از ته دل که نیست میدونم
از نادونیه🍃🕊️
- ۳۵۶
- ۲۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط