*صبح می آید، مرا جان می دهد*
*صبح می آید، مرا جان می دهد*
شعرهایم، بوی باران می دهد
صبح می آید تازه تر از بوی گل
رونمایی می کنم از روی گل
صبح ، سرشار حس بودن است
جاده های عشق را پیمودن است
شب به عمر خویش، پایان می دهد
زیر پای لحظه ها جان می دهد
صبح می آید، باز کن دروازه را
عاشقی کن این حضور تازه را
سلام صبح همگی بخیر و شادی
شعرهایم، بوی باران می دهد
صبح می آید تازه تر از بوی گل
رونمایی می کنم از روی گل
صبح ، سرشار حس بودن است
جاده های عشق را پیمودن است
شب به عمر خویش، پایان می دهد
زیر پای لحظه ها جان می دهد
صبح می آید، باز کن دروازه را
عاشقی کن این حضور تازه را
سلام صبح همگی بخیر و شادی
۳.۸k
۰۹ آذر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.