صبح می آید مرا جان می دهد

‍*صبح می آید، مرا جان می دهد*
شعرهایم، بوی باران می دهد

صبح می آید تازه تر از بوی گل
رونمایی می کنم از روی گل

صبح ، سرشار حس بودن است
جاده های عشق را پیمودن است

شب به عمر خویش، پایان می دهد
زیر پای لحظه ها جان می دهد

صبح می آید، باز کن دروازه را
عاشقی کن این حضور تازه را

سلام صبح همگی بخیر و شادی
دیدگاه ها (۹)

💫 گاهی خدا ...🌟 با دستِ تو...دستِ دیگر بندگانش را میگیرد...🌟...

یه صبح هایی هستکه هنوز چشمات باز نشده ،میری سراغ گوشتهی بالا...

قبل از خواب دلم عجیب هوای ِ این را کرد که..... برای کسی بنوی...

بعد از این شعر برای دل من درمان نیست.تو نباشی،گذر ثانیه ها آ...

تا ابد در شعرهایم بوی باران میدهی وصف آن دلدادگی در جمع یارا...

ورق روشن وقت

•﷽•       السلام علیک یا اباصالح المهدی🪴                    ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط