گاهی گذر مینی از خیالم

گاهـــــی گذر میڪنی از خیالم
و ردپاهایت خطی میشود
روی دســت نوشته هایی ڪه
همیشه برایت در تنهایــی نوشتم ...
دیدگاه ها (۹)

بیاحواس تقدیـــــر را پرت کنیـــــم .......تـــو صدایش ڪن من...

‏ڪاش مثلِ دلتنگــی هایم بودی ....‏بی دلیل می آمـــــدی ولی ه...

دلـــــم . . .پر از حرف هایی ســـت که . . .هیچڪس حاضر به گوش...

کسی چه میداند میان این سڪوت خیال تو در درونم فریاد میزنـــد ...

وقتی پوست نارنگی زیر انگشتانتمیترکد عطری در هوا پخش میشودکه ...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

پارت اول: هلیا کنار پنجره‌ی اتاقش نشسته بود. صدای باد پاییزی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط