گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد

گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد
هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد

روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل
گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

بی‌تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد
دردِ دل با سایه‌ی دیوار آرامم نکرد

خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد
خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد

سوختم آن‌گونه در تب، آه از مادر بپرس
دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد

ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت
عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد





#نجمه_زارع
دیدگاه ها (۱۲)

#باباطاهر

چه کسی روی ِ لبان ِ تو شکر ریخته است؟ قهوه ی ِ چشم ِ تو را ب...

نجمه زارع در سال 1361 در کازرون به دنیا آمد و در همان خردسال...

از امروز همه چیز آخرین استآخرین هفتهآخرین دلشوره هایِ شیرین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط