محبوبم

محبوبم!
با دلم گفت و گو می‌کنم.
دهانم بوی تو را می‌دهد.
تنها تو نشانیِ زخم های مرا می‌دانی،
نشانی مرهم را.
تنها تو با دل من رفت و آمد داشته‌ای.
تو در خانه نباشی هیچ کس نیست،
دنیا تعطیل است و زندگی یک کار اداری است.
محبوبم!
من فقط دنبال بهاری می‌گردم
که خودم آن را گُم کرده باشم.
من دائما خاطراتی را به یاد می آورم که تنها شمایی و من.
خاطره‌هایی که هرگز اتفاق نیفتاده است،
اما برای من شادی آور است.
محبوبم! آدمی تنها یکبار عاشق می‌شود
اما هر سال برف می آید.
تقصیر باغچه نیست،
بعضی گل‌ها در شب می‌رویند.
و من برای گفتن دوستت دارم،
انواع خجالت‌ها را می‌کشم.
که اینجا شرم یک پدیده‌ی سرشتی‌ست.
برای همین گل‌های شرقی در غروب‌ها می‌شکفند.


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

گاهی راهی نداری واقعاباید حرف بزنی خلاص شی ازهرآنچه که دلتو ...

‎زمانی که تلفن را‎الکساندر گراهام بل اختراع کرد‎اولین خط تلف...

گفتیم نمی‌گذره؛ گذشت. گفتیم مگه می‌شه؟شدگفتیم محال ممکنه؛ مم...

گاهی هم تو گوشه‌ترین نقطهجمع میشی تو خودتنه که منتظر باشی بب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط