من قوی تر از آنی به نظر می رسیدم که نگرانم شوند

من قوی تر از آنی به نظر می رسیدم که نگرانم شوند ،
و مغرور تر از آنی که مراقبم باشند ...
و هیچکس نفهمید که چقدر دلم میخواست گاهی خودم را پشتِ اقتدار کسی پنهان کنم و ضعیف ترینِ کسی باشم و پناهنده ی ناگزیرِ آغوشی ...
که کسی نگرانم باشد و دلی برای بیقراری ام ، بلرزد .
آدمی گاهی چه محتاج می شود به واژه ای ، حرفی ، نگاهی ...
به صدای لرزانی که از انحنای حنجره و از هیاهوی قلب عاشقی ، با اضطراب ، بیرون بریزد و بگوید ؛ نگرانت بودم جانِ دلم ، خوبی ؟!
آدمی چه بی اندازه محتاج می شود گاهی ...


_ نرگس صرافیان طوفان‌
دیدگاه ها (۱)

🌼

جوجک

تعدد کاراکترای درونیم اینقد زیاد شده که میخوام به یه چیزی فک...

"ما را به سخت جانی خود این گمان نبود"اولین باری که کسی را که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط