ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست

ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست
و آنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست
زندگی خوشتر بود در پردهٔ وهم و خیال
صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست
شب ز آه آتشین یک دم نیاسایم چو شمع
در میان آتش سوزنده جای خواب نیست

رهی معیری
دیدگاه ها (۱)

.من از دوستت دارمهایِدهه یِ شصت می آیمو هنوز لایِ دفتر خاطرا...

ای حضورت آرامشحتیدرلیوان ،آبی که عطش وارسرکشیدم!توشراب چند س...

.دلم را از سرِ راه نیاورده ام سرِ راهِ هرکس و ناکس ی بگذارمو...

این روزا خیلی گله دارماین روزا باید باشی . . این روزا باید د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط