دیر آمدی و
دیر آمدی و
دست گذاشتی
روی حرف هایی که گفته نمی شوند؛
حرف هایی که حالا
یک برآمدگیِ بزرگ روی گلویم شده اند
یک بغضِ سر بسته ؛
که نه چشم ها بازشان می کند،
نه لب ها !
دیر آمدی ...
دست گذاشتی
روی حرف هایی که گفته نمی شوند؛
حرف هایی که حالا
یک برآمدگیِ بزرگ روی گلویم شده اند
یک بغضِ سر بسته ؛
که نه چشم ها بازشان می کند،
نه لب ها !
دیر آمدی ...
۱.۲k
۰۵ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.