دیر آمدی و

دیر آمدی و
دست گذاشتی
روی حرف هایی که گفته نمی شوند؛

حرف هایی که حالا
یک برآمدگیِ بزرگ روی گلویم شده اند
یک بغضِ سر بسته ؛
که نه چشم ها بازشان می کند،
نه لب ها !
دیر آمدی ...
دیدگاه ها (۸)

ﺗـــــﻮ ﻣـــــﺮﺍ ﻧـﺎﺩﯾــــﺪﻩ ﺑـﮕـﯿــــﺮ . . .ﻭ ﻣــــــــﻦﺑـﺪ...

هر روز نبودنت را بر دیوار خط کشیدمببین این دیوار لامروت دیگر...

نترس،...!!!اگر هم بخواهی،...از این دیوانه تر نمی شوم...گفته ...

آدم وقتی دستش به جایی بند نیستسراغ آرزوها می رودآرزوهایش که ...

وقتی قرار است بروی، دل دل نکن …منتظر نمانهیچ اتفاقی ماندگارت...

کاریکلماتور ( خوشخیالی )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط