سوار تاکسی بودم راننده با ماشین پشتی دعواش شد گفت ببین

سوار تاکسی بودم ، راننده با ماشین پشتی دعواش شد گفت: ببین داداش ، من اینجا وایسادم و وای خواهم ساد!
میفهمی ؟ وای خواهم ساد.


حیف فردوسی که خواست از ادبیات فارسی حمایت کنه.
من ک پیاده شدم ولی او همچنان وای خواهد ساده بود
دیدگاه ها (۱)

لره زنگ میزنه110 میگه طوطیم گمشده! افسره میگه به ماچه؟ میگه ...

آیا از چربیهای اضافه خود خسته شده اید.؟!آیا از کوتاهی قد خو...

رفیقم تعریف میکرد: ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺑﻮﺩ، ﺑﻌﺪ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ 1 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ...

ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ که:............ﻧﺪﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ رو ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ...

رمان { برادر ناتنی } پارت ۲۲

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۵فرداتوی خواب ناز بودم که(صدای آرام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط