آن روز به چشم هایم گفتم

آن روز به چشم هایم گفتم:
" متاسفم!
بعد از این به طرز جنون آمیزی حرامتان خواهم کرد"
گفتم: " او رفته است و آنکه مانده تا غربت شهر را کامل کند،
دیوانه ای ست با دو حفره خالی بر صورت
و
دو کلید زنگ زده در دست
که حاضر نیست
آنها را به هیچ دری امتحان کند"...
دیدگاه ها (۱)

خداوند زندگی رو به ما هدیه داد و ما مسئولیم که رنگ آمیزیش کن...

شاید خیلی فلسفی باشه معنای زندگی اما ساده اش اینه که تلاش بر...

هنوز هم اینجا از مغازه های موردعلاقمه!اون دختر گوگولی سمت را...

" شادمانی درآن خانه ای ست که مهر و محبت در آن مسکن دارد "

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط