آن روز به چشم هایم گفتم
آن روز به چشم هایم گفتم:
" متاسفم!
بعد از این به طرز جنون آمیزی حرامتان خواهم کرد"
گفتم: " او رفته است و آنکه مانده تا غربت شهر را کامل کند،
دیوانه ای ست با دو حفره خالی بر صورت
و
دو کلید زنگ زده در دست
که حاضر نیست
آنها را به هیچ دری امتحان کند"...
" متاسفم!
بعد از این به طرز جنون آمیزی حرامتان خواهم کرد"
گفتم: " او رفته است و آنکه مانده تا غربت شهر را کامل کند،
دیوانه ای ست با دو حفره خالی بر صورت
و
دو کلید زنگ زده در دست
که حاضر نیست
آنها را به هیچ دری امتحان کند"...
- ۳۵۶
- ۲۹ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط