باشهدا

استخاره کرد، بد آمد
گفت: امشب عملیات نمی‌کنیم!!
بچه‌ها آماده بودند، چند وقت بود که آماده بودند،
حالا او می گفت نه!!
وقتی هم که می گفت نه، کسی روی حرفش حرف نمی زد.
فردا شب دوباره استخاره کرد و باز هم بد آمد.
شب سوم عراقی ها دیدند خبری نیست،
گرفتند خوابیدند،
خیلی هاشان را با زیر پیراهنی اسیر کردیم..!
شهید#مصطفی_ردانی_پور🕊🌹
دیدگاه ها (۰)

#آدینه‌تون_بخیر #روزتان_پر_خیر_و_برکت #روزتان_معطر_به_عطر_و_...

#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اللهم_صل...

✍امام زمان (عج): چیزى ما را از شیعیان محبوس نکرده است، مگر ا...

#خدایا_شکرت #باد #استاد_عالی

غرور اسلیترینی (فصل ۲) P3

ملکه قلبم پارت۵

پارت هفتم رمان عشق اجباری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط