ساسانیان آزاد اندیش و بدور از جانبداری های دینی بودند
ساسانیان آزاد اندیش و بدور از جانبداری های دینی بودند
رواداری یا پیورزی خشک اندیشی دینی در دوران ساسانیان؟
در روزگار ساسانیان، جدای از مانویان و مزدکیان، مسیحیان و…، شمار بسیاری از مردمان خاور ایران بودایی بودند و نیایشگاههای خود را داشتند. هتا آنها دبیره ویژه ی خود را بکار میبردند و “دبیره ی مانوی” و “دبیره ی زبور پهلوی” را ساخته بودند. سازنده ی این خط یک ایرانی بود. در این دوره ٣ دین مسیحی، یهودی و بودایی در شمار آیینهای رسمی کشور بودند. این نشان از آزاداندیشی و رواداری دینی ساسانیان و دوری آنها از جانبداریهای دینی دارد.
پژوهشگرانی همانند پیرنیا، پورداوود و زرینکوب، دوران ساسانی را می ستایند. اما از سوی دیگر، کسانی چون هاشم رضی و عبدالرفیع نگاهی دیگر به این دوره ی تاریخی٤٣٠ ساله دارند و شاهنشاهی ساسانیان را دوران فرمانروایی مغان و روزگار موبد شاهی می شناسانند. هتا روشن اندیشانی که بیرون از چارچوبهای تاریخی کار کرده اند، تیتروار ساسانیان را به کشتن ناهمسویان ایدئولوژیک و سرکوب پیروان دینهای دیگر بزه ور میکنند. آنها هتا از سرکوب مسیحیان بدست شاهپور دوم و سرکوب مزدکیان بدست انوشه روان و از میان بردن مانویان بدست کرتیر یاد میکنند. اما آیا چنین سخنانی درست است و میتوان درباره ی ساسانیان اینگونه تند، داوری کرد و آنها را سرکوبگر دانست؟
نخست گمان را بر این بگیریم که ساسانیان چنین کرده اند. اما دوران اردشیر پاپکان که بزه ور به نادیده گرفتن هوده یهودیان شده است، تنها ٢٠ سال بود. دوره ی بهرام یکم و دوم ٢٠ سال، دوران شاهپور دوم ٤٠ سال و سالهای نخست شاهنشاهی انوشه روان که به سرکوب مزدکیان انجامید، ١٠ سال زمان بُرد. روی هم میتوان این دوره را ٩٠ ساله دانست، چم یک پنجم دوران ساسانی. گمان نمیکنم برای بزه ور کردن ساسانیان به سرکوب دینهای دیگر، این بازه ی زمانی٩٠ ساله بسنده باشد. فراموش نکنیم که ما دربارۀ دورۀ٤٣٠ سالهای سخن میگوییم. بگذریم از اینکه میتوان با بررسی و پژوهش تاریخ آن دوره، رخنه هایی در چنین پنداشتهای پدید آورد و آن سخنها را ناروا دانست.
پدیداری اندیشه های مانی در روزگار شاهپور یکم:
شاهپور یکم، پسر اردشیر پاپکان و دومین پادشاه ساسانی، ٣٥ سال پادشاهی کرد. در نسک “دینکرت” کوشش او برای گردآوری نسکهای اوستا ستوده شده است. در زمان اوست که کسی بنام مانی پدید میآید و اندیشه هایی میآورد که با جهانبینی زرتشتی و ایرانی سازگار نبود. شاهپور او را پذیرفت. تا بدان اندازه که مانی نسک شاهپورگان خود را به او پیشکش کرد. شاهپور که چنین آزاداندیشی داشت، همان کسی است که بزه ور به سرکوب مسیحیان شده است. آنگاه در دوران هرمز، پسر شاهپور نیز، مانی دست به سفر زد و اندیشه هایش را گسترش داد و پیروانی پیدا کرد. چنانچه بهرام، پسر دیگر شاهپور، و بهرام دوم سیاست دیگری درپیش گرفتند. کرتیر موبد بزرگ آن زمان، مانی و پیروانش را در تنگنا گذاشت. مهر نرسه، عموی بهرام دوم، سیاست آزادی دینی را برگزید.
برپایه ی بازگفت های پهلوی، شاهپور یکم با زنی یهودی زناشویی کرد. فرزندی که از این زناشویی زاده شد، “نرسه” نام داشت. نرسه سپس با کمک توانگران و بزرگان، فرمانروایی را از برادرش گرفت و به پادشاهی رسید. یهودی ها کسی را یهودی زاده میدانند که مادرش یهودی باشد. پس از دید آنها، نرسه یهودی زاده بود. به هر روی، سیاست دینی نرسه همانند پدرش، گرایش به آزاداندیشی و مداراگری داشت. به همینگونه، شاهپور دوم (ذوالاکتاف) ٧٠ سال پادشاهی کرد. برپایه ی دینکرت او دانایان سراسر ایرانشهر را فراخواند و انجمنی به نام “کشورگان” پدید آورد و از آنان خواست که درباره ی متنهای دینی به گفتگوی آزادانه بپردازند و ناسازگاری و ناهمسانی هایشان را به شیوه ای دموکراتیک باز گشایند. این در حالی بود که در سده ی چهارم میلادی امپراتور روم کسی را به نام “قدیس جروم” برگزید تا خودمدارانه “کتاب مقدس” را به لاتین برگردان کند و به هیچکس هم پروانه نداد در کار او دست درازی نماید. تا ١١٠٠ سال پس از آن نیز در اروپا کسی گستاخی و یارای نداشت دست به برگردان دوباره ی نسک مقدس بزند. تا آنکه “مارتین لوتر” این نسک را به آلمانی برگردان کرد. از آن پس بود که جنگهای خونینی میان پروتستانها و کاتولیکها پدید آمد.
سیاست مداراجویانه ی ساسانیان در برخورد با مسیحیان:
آزادی مسیحیان و دیگر دینها در روزگار یزدگرد یکم و بهرام گور نیز نشانه ی دیگری از سیاست مداراجویانه ی ساسانیان است. یزدگرد یکم، پادشاهی است که سیاستی وارون شاهپور دوم داشت. او با بیزانس پیمان دوستی بست و مسیحیت نستوری را یکی از دینهای رسمی ایران شناخت. پیوندهای سیاسی اش با بیزانس نیز خوب بود. هرچند بیزانسی ها مسیحی یعقوبی بودند. به هر روی، یزدگرد یکم چنان در دوستی با مسیحی ها زیاد
رواداری یا پیورزی خشک اندیشی دینی در دوران ساسانیان؟
در روزگار ساسانیان، جدای از مانویان و مزدکیان، مسیحیان و…، شمار بسیاری از مردمان خاور ایران بودایی بودند و نیایشگاههای خود را داشتند. هتا آنها دبیره ویژه ی خود را بکار میبردند و “دبیره ی مانوی” و “دبیره ی زبور پهلوی” را ساخته بودند. سازنده ی این خط یک ایرانی بود. در این دوره ٣ دین مسیحی، یهودی و بودایی در شمار آیینهای رسمی کشور بودند. این نشان از آزاداندیشی و رواداری دینی ساسانیان و دوری آنها از جانبداریهای دینی دارد.
پژوهشگرانی همانند پیرنیا، پورداوود و زرینکوب، دوران ساسانی را می ستایند. اما از سوی دیگر، کسانی چون هاشم رضی و عبدالرفیع نگاهی دیگر به این دوره ی تاریخی٤٣٠ ساله دارند و شاهنشاهی ساسانیان را دوران فرمانروایی مغان و روزگار موبد شاهی می شناسانند. هتا روشن اندیشانی که بیرون از چارچوبهای تاریخی کار کرده اند، تیتروار ساسانیان را به کشتن ناهمسویان ایدئولوژیک و سرکوب پیروان دینهای دیگر بزه ور میکنند. آنها هتا از سرکوب مسیحیان بدست شاهپور دوم و سرکوب مزدکیان بدست انوشه روان و از میان بردن مانویان بدست کرتیر یاد میکنند. اما آیا چنین سخنانی درست است و میتوان درباره ی ساسانیان اینگونه تند، داوری کرد و آنها را سرکوبگر دانست؟
نخست گمان را بر این بگیریم که ساسانیان چنین کرده اند. اما دوران اردشیر پاپکان که بزه ور به نادیده گرفتن هوده یهودیان شده است، تنها ٢٠ سال بود. دوره ی بهرام یکم و دوم ٢٠ سال، دوران شاهپور دوم ٤٠ سال و سالهای نخست شاهنشاهی انوشه روان که به سرکوب مزدکیان انجامید، ١٠ سال زمان بُرد. روی هم میتوان این دوره را ٩٠ ساله دانست، چم یک پنجم دوران ساسانی. گمان نمیکنم برای بزه ور کردن ساسانیان به سرکوب دینهای دیگر، این بازه ی زمانی٩٠ ساله بسنده باشد. فراموش نکنیم که ما دربارۀ دورۀ٤٣٠ سالهای سخن میگوییم. بگذریم از اینکه میتوان با بررسی و پژوهش تاریخ آن دوره، رخنه هایی در چنین پنداشتهای پدید آورد و آن سخنها را ناروا دانست.
پدیداری اندیشه های مانی در روزگار شاهپور یکم:
شاهپور یکم، پسر اردشیر پاپکان و دومین پادشاه ساسانی، ٣٥ سال پادشاهی کرد. در نسک “دینکرت” کوشش او برای گردآوری نسکهای اوستا ستوده شده است. در زمان اوست که کسی بنام مانی پدید میآید و اندیشه هایی میآورد که با جهانبینی زرتشتی و ایرانی سازگار نبود. شاهپور او را پذیرفت. تا بدان اندازه که مانی نسک شاهپورگان خود را به او پیشکش کرد. شاهپور که چنین آزاداندیشی داشت، همان کسی است که بزه ور به سرکوب مسیحیان شده است. آنگاه در دوران هرمز، پسر شاهپور نیز، مانی دست به سفر زد و اندیشه هایش را گسترش داد و پیروانی پیدا کرد. چنانچه بهرام، پسر دیگر شاهپور، و بهرام دوم سیاست دیگری درپیش گرفتند. کرتیر موبد بزرگ آن زمان، مانی و پیروانش را در تنگنا گذاشت. مهر نرسه، عموی بهرام دوم، سیاست آزادی دینی را برگزید.
برپایه ی بازگفت های پهلوی، شاهپور یکم با زنی یهودی زناشویی کرد. فرزندی که از این زناشویی زاده شد، “نرسه” نام داشت. نرسه سپس با کمک توانگران و بزرگان، فرمانروایی را از برادرش گرفت و به پادشاهی رسید. یهودی ها کسی را یهودی زاده میدانند که مادرش یهودی باشد. پس از دید آنها، نرسه یهودی زاده بود. به هر روی، سیاست دینی نرسه همانند پدرش، گرایش به آزاداندیشی و مداراگری داشت. به همینگونه، شاهپور دوم (ذوالاکتاف) ٧٠ سال پادشاهی کرد. برپایه ی دینکرت او دانایان سراسر ایرانشهر را فراخواند و انجمنی به نام “کشورگان” پدید آورد و از آنان خواست که درباره ی متنهای دینی به گفتگوی آزادانه بپردازند و ناسازگاری و ناهمسانی هایشان را به شیوه ای دموکراتیک باز گشایند. این در حالی بود که در سده ی چهارم میلادی امپراتور روم کسی را به نام “قدیس جروم” برگزید تا خودمدارانه “کتاب مقدس” را به لاتین برگردان کند و به هیچکس هم پروانه نداد در کار او دست درازی نماید. تا ١١٠٠ سال پس از آن نیز در اروپا کسی گستاخی و یارای نداشت دست به برگردان دوباره ی نسک مقدس بزند. تا آنکه “مارتین لوتر” این نسک را به آلمانی برگردان کرد. از آن پس بود که جنگهای خونینی میان پروتستانها و کاتولیکها پدید آمد.
سیاست مداراجویانه ی ساسانیان در برخورد با مسیحیان:
آزادی مسیحیان و دیگر دینها در روزگار یزدگرد یکم و بهرام گور نیز نشانه ی دیگری از سیاست مداراجویانه ی ساسانیان است. یزدگرد یکم، پادشاهی است که سیاستی وارون شاهپور دوم داشت. او با بیزانس پیمان دوستی بست و مسیحیت نستوری را یکی از دینهای رسمی ایران شناخت. پیوندهای سیاسی اش با بیزانس نیز خوب بود. هرچند بیزانسی ها مسیحی یعقوبی بودند. به هر روی، یزدگرد یکم چنان در دوستی با مسیحی ها زیاد
۹.۶k
۱۴ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.