زن و شوهری از زندگی خسته شدند و تصمیم گرفتند با هم خودکشی

زن و شوهری از زندگی خسته شدند و تصمیم گرفتند با هم خودکشی کنند. با هم با بالای برج بلندی رفتند و مرد گفت تا ۳ میشماریم و با هم میپریم.
تا ۳ شمردند و زن پرید ولی مرد

. مرد با لبخند سقوط زن را نگاه میکرد که ناگهان چتر نجات زن باز شد ، و در حالی که با آرامش در حال فرود بود میگفت :
بی شرف دروغگو مگر پات به خونه نرسه میدونم چیکارت کنم!

اینو گفتم تا بدونید مرد هرچقدرم مارمولک باشه به پای زن نمیرسه!
دیدگاه ها (۱۱)

ﺍﻣــﺮﻭﺯ ﺭﻭﺯ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﻩ ....ﻫﺮ ﮐﻲ ﻫﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﻱ ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻴﺎﺩ ﺑﻨﻮ...

#فرشید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط