هاشمی رفسنجانی: این "ولایت فقیه"، "ناصرالدین شاه" می شود|
هاشمی رفسنجانی: این "ولایت فقیه"، "ناصرالدین شاه" می شود| رییس جمهور نباید "فرمانبر" رهبری باشد باید با "اراده خودش" کار کند
ّواکاوی اندیشه سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی و نحوه نگرش وی به عرصه قدرت واجد اهمیت شایانی است که می تواند با ارائه تصویری درست از این نگرش ، رفتارها و کنشهای سیاسی امروز وی را بهتر درک نمود:
اکبر هاشمی رفسنجانی در گفتگو با صادق زیباکلام که در کتاب "هاشمی بدون روتوش" منتشر شده است ، نکته اصلی مدنظر خود را در "نفی ضرورت حضور همه جانبه و گسترده مردم و کفایت اتکای نظام به یک اقلیت 20 درصدی از جامعه " بیان داشته و خطاب به صادق زیباکلام می گوید: "قبلا هم با شما این بحث را پیرامون آینده نظام داشته ام که نظام می تواند 20 درصد مردم را به طور فعال به نفع خودش در صحنه نگه دارد و ابزار قانونی هم در دستش است و گلوگاهها را دارد بنابراین می تواند نظام مستقری باشد حالا 30 -40 درصد از مردم هم بی تفاوت هستند و برای آنها چپ و راست فرقی ندارد می ماند آنها که مخالف هستند که به هرحال هر نظامی یک مقدار مخالف دارد بنابراین "از نظر من" نظام، "مستقر" است."
اکبر هاشمی رفسنجانی در بخشهایی دیگر از گفتگوی خود به موضوعات مرتبط با رهبری نظام اسلامی و ولایت فقیه اشاره می کند و در این مسیر "واتیکانیزه شدن" اصل ولایت فقیه و عدم دخالت "اراده" ولی فقیه در امور اجرایی را طلب می نماید.
اکبر هاشمی رفسنجانی در گفتگوی خود با صادق زیباکلام ابتدا به نگاه غالب در دولت موقت که اعتقاد داشتند امام خمینی (ره) در قم مستقر شده و صرفا به امور مذهبی و معنوی اشتغال یابند و حکومت را به حاکمان در تهران بسپارند اشاره کرده و در همین موضوع اعلام میدارد که با "نظر دولت موقت" برای اقامت امام خمینی در قم "موافق" بوده است .
اکبر هاشمی رفسنجانی در همین ارتباط می گوید:"ابتدا اعضای دولت موقت خیلی خوششان نمی آمد که ایشان(امام خمینی) در تهران باشند و از تصمیم ایشان (برای اقامت درقم) خوشحال شدند.ما هم "قبول" داشتیم که ایشان به قم بروند."
اکبر هاشمی رفسنجانی سپس در ادامه این گفتگو به مخالفت خود در خصوص گنجانده شدن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی اشاره کرده و با ذکر این نکته که در زمان تنفس جلسه خبرگان خطاب به مرحوم آذری قمی گفته بود که این اصل، "ولایت فقیه" نمی شود ، بلکه "ناصرالدین شاه" می شود ، خطاب به صادق زیباکلام می گوید:"شاید خیلی ها ندانند که وقتی در مجلس خبرگان به بحث "ولایت فقیه" که توسط عده ای مطرح شد رسیدیم من "مخالفت" کردم. آقای آذری قمی در جلسه ای تعبیری را از من نقل کرد که آقای هاشمی در زمان تنفس یکی از جلسات مجلس خبرگان گفته است این که شما می گویید ولی فقیه نمی شود، ناصرالدین شاه می شود. در بحثها اینگونه بودم."
اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفتگوی خود با صادق زیباکلام به وضوح از اندیشه سیاسی خود و جایگاه ولی فقیه در این اندیشه رونمایی می کند. در همین رابطه ابتدا صادق زیباکلام تحلیلی را ارائه می دهد و طی آن می گوید:"من خیلی جدی فکر میکنم که اگر میان رهبری نظام و روسای سه قوه فاصله زیاد باشد ، این حالت نه به نفع خیر و صلاح نظام است نه به نفع رهبری...اگر رییس مجلس بشود مقلد رهبر،رییس جمهور هم بشود مقلد رهبر،رییس قوه قضائیه هم بشود مقلد رهبر، در چنین وضعیتی بالطبع وقتی رییس مجلس پیش رهبری می رود خبردار می ایستد تا ببیند رهبری چه اراده می کنند تا مجلس اجرا کند....در مورد مجلس هفتم که این جوری شده. قوه قضائیه هم منتخب رهبری است....با این حساب بعد از خدا چشم امیدمان به رییس جمهور است اگر رییس جمهور از میان افرادی انتخاب شود که فعلا نامشان مطرح است آن وقت این مساله فاصله که عرض کردم تکمیل می شود و بیشترین ضرر این وضعیت در بلند مدت متوجه خود رهبری می شود."
اکبر هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این تحلیل صادق زیبا کلام ، ضمن تائید اظهارات وی ، می گوید:"بر سر این موضوع با شما اختلافی ندارم...من هم مثل شما فکر می کنم که اگر "بعضی افراد" بیایند سطح مملکت "پایین" می آید و رییس جمهور، فرمانبر-رهبری- می شود. من هم این را قبول ندارم-که رییس جمهور "فرمانبر" رهبری باشد-. باید "رییس جمهور متشخصی" در کشور باشد که با "اراده خودش" کار کند."
به واقع اکبر هاشمی رفسنجانی به صراحت از عدم همراهی 80 درصدی مردم ، خطری را متوجه نظام نمیداند(حذف امت) و در عین حال اراده "ولی فقیه" را نیز "حاکم" نمیداند(نفی امام) که در جمع بندی می توان اظهار داشت که در الگوی "دوحزبی با مشارکت محدود" ، که مدل مطلوب سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی است، جایی برای ساختار "امت و امامت" وجود ندارد.
متن کامل این یادداشت در لینک زیر قابل دسترسی است:
http://www.yjc.ir/fa/print/768331
ّواکاوی اندیشه سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی و نحوه نگرش وی به عرصه قدرت واجد اهمیت شایانی است که می تواند با ارائه تصویری درست از این نگرش ، رفتارها و کنشهای سیاسی امروز وی را بهتر درک نمود:
اکبر هاشمی رفسنجانی در گفتگو با صادق زیباکلام که در کتاب "هاشمی بدون روتوش" منتشر شده است ، نکته اصلی مدنظر خود را در "نفی ضرورت حضور همه جانبه و گسترده مردم و کفایت اتکای نظام به یک اقلیت 20 درصدی از جامعه " بیان داشته و خطاب به صادق زیباکلام می گوید: "قبلا هم با شما این بحث را پیرامون آینده نظام داشته ام که نظام می تواند 20 درصد مردم را به طور فعال به نفع خودش در صحنه نگه دارد و ابزار قانونی هم در دستش است و گلوگاهها را دارد بنابراین می تواند نظام مستقری باشد حالا 30 -40 درصد از مردم هم بی تفاوت هستند و برای آنها چپ و راست فرقی ندارد می ماند آنها که مخالف هستند که به هرحال هر نظامی یک مقدار مخالف دارد بنابراین "از نظر من" نظام، "مستقر" است."
اکبر هاشمی رفسنجانی در بخشهایی دیگر از گفتگوی خود به موضوعات مرتبط با رهبری نظام اسلامی و ولایت فقیه اشاره می کند و در این مسیر "واتیکانیزه شدن" اصل ولایت فقیه و عدم دخالت "اراده" ولی فقیه در امور اجرایی را طلب می نماید.
اکبر هاشمی رفسنجانی در گفتگوی خود با صادق زیباکلام ابتدا به نگاه غالب در دولت موقت که اعتقاد داشتند امام خمینی (ره) در قم مستقر شده و صرفا به امور مذهبی و معنوی اشتغال یابند و حکومت را به حاکمان در تهران بسپارند اشاره کرده و در همین موضوع اعلام میدارد که با "نظر دولت موقت" برای اقامت امام خمینی در قم "موافق" بوده است .
اکبر هاشمی رفسنجانی در همین ارتباط می گوید:"ابتدا اعضای دولت موقت خیلی خوششان نمی آمد که ایشان(امام خمینی) در تهران باشند و از تصمیم ایشان (برای اقامت درقم) خوشحال شدند.ما هم "قبول" داشتیم که ایشان به قم بروند."
اکبر هاشمی رفسنجانی سپس در ادامه این گفتگو به مخالفت خود در خصوص گنجانده شدن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی اشاره کرده و با ذکر این نکته که در زمان تنفس جلسه خبرگان خطاب به مرحوم آذری قمی گفته بود که این اصل، "ولایت فقیه" نمی شود ، بلکه "ناصرالدین شاه" می شود ، خطاب به صادق زیباکلام می گوید:"شاید خیلی ها ندانند که وقتی در مجلس خبرگان به بحث "ولایت فقیه" که توسط عده ای مطرح شد رسیدیم من "مخالفت" کردم. آقای آذری قمی در جلسه ای تعبیری را از من نقل کرد که آقای هاشمی در زمان تنفس یکی از جلسات مجلس خبرگان گفته است این که شما می گویید ولی فقیه نمی شود، ناصرالدین شاه می شود. در بحثها اینگونه بودم."
اکبر هاشمی رفسنجانی در ادامه گفتگوی خود با صادق زیباکلام به وضوح از اندیشه سیاسی خود و جایگاه ولی فقیه در این اندیشه رونمایی می کند. در همین رابطه ابتدا صادق زیباکلام تحلیلی را ارائه می دهد و طی آن می گوید:"من خیلی جدی فکر میکنم که اگر میان رهبری نظام و روسای سه قوه فاصله زیاد باشد ، این حالت نه به نفع خیر و صلاح نظام است نه به نفع رهبری...اگر رییس مجلس بشود مقلد رهبر،رییس جمهور هم بشود مقلد رهبر،رییس قوه قضائیه هم بشود مقلد رهبر، در چنین وضعیتی بالطبع وقتی رییس مجلس پیش رهبری می رود خبردار می ایستد تا ببیند رهبری چه اراده می کنند تا مجلس اجرا کند....در مورد مجلس هفتم که این جوری شده. قوه قضائیه هم منتخب رهبری است....با این حساب بعد از خدا چشم امیدمان به رییس جمهور است اگر رییس جمهور از میان افرادی انتخاب شود که فعلا نامشان مطرح است آن وقت این مساله فاصله که عرض کردم تکمیل می شود و بیشترین ضرر این وضعیت در بلند مدت متوجه خود رهبری می شود."
اکبر هاشمی رفسنجانی در پاسخ به این تحلیل صادق زیبا کلام ، ضمن تائید اظهارات وی ، می گوید:"بر سر این موضوع با شما اختلافی ندارم...من هم مثل شما فکر می کنم که اگر "بعضی افراد" بیایند سطح مملکت "پایین" می آید و رییس جمهور، فرمانبر-رهبری- می شود. من هم این را قبول ندارم-که رییس جمهور "فرمانبر" رهبری باشد-. باید "رییس جمهور متشخصی" در کشور باشد که با "اراده خودش" کار کند."
به واقع اکبر هاشمی رفسنجانی به صراحت از عدم همراهی 80 درصدی مردم ، خطری را متوجه نظام نمیداند(حذف امت) و در عین حال اراده "ولی فقیه" را نیز "حاکم" نمیداند(نفی امام) که در جمع بندی می توان اظهار داشت که در الگوی "دوحزبی با مشارکت محدود" ، که مدل مطلوب سیاسی اکبر هاشمی رفسنجانی است، جایی برای ساختار "امت و امامت" وجود ندارد.
متن کامل این یادداشت در لینک زیر قابل دسترسی است:
http://www.yjc.ir/fa/print/768331
۴.۳k
۱۴ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.