صلی الله علیک یا فاطمه المعصومه س، یا بنت رسول الله ص، مر
صلی الله علیک یا فاطمه المعصومه س، یا بنت رسول الله ص، مرحوم محدث نوری نقل نموده كه در بغداد مردی نصرانی به نام يعقوب مبتلا به مرض استسقاء بود كه از معالجه ی آن ناميد شده بودند و به طوری بدنش ضعيف شده بود كه توان راه رفتن نداشت. او می گويد: مكرر از خدا مرگم را خواسته بودم تا آنكه در سال 1280 هـ.ق در عالم خواب سيد جليل القدر نورانی را ديدم كه كنار تختم ايستاده و به من گفت: اگر شفا می خواهي بايد به زيارت كاظمين بيايی. از خواب بيدار شدم و خوابم را به مادرم گفتم. مادرم كه مسيحی بود گفت اين خواب شيطانی است. دو مرتبه خوابم برد. اين مرتبه زنی را در خواب ديدم با چادر و روپوش كه به من گفت: برخيز كه صبح شد، آيا پدرم با شما شرط نكرد كه او را زيارت كنی و ترا شفا بخشد؟ گفتم پدر شما كيست؟ گفت: موسی بن جعفر. گفتم شما كيستی؟ فرمود: من معصومه خواهر رضا هستم. از خواب بيدار شدم و متحير بودم كه به كجا بروم، به ذهنم آمد كه به خدمت سيد راضی بغدادی بروم. به بغداد رفتم تا به در خانه او رسيدم، در زدم صدا آمد كيستی؟ گفتم: در را باز كن. همين كه سيد صدايم را شنيد به دخترش گفت: در را باز كن كه يك نفر نصرانی است آمده مسلمان شود. وقتی بر او وارد شدم، گفتم: از كجا دانستيد كه من چنين قصدی دارم؟ فرمود: جدم در خواب مرا از قضيه خبر داد. او مرا به كاظمين نزد شيخ عبد الحسين تهرانی برد، داستان خود را برايش گفتم، دستور داد مرا به حرم مطهر حضرت كاظم عليه السلام بردند و مرا دور ضريح طواف دادند عنايتي نشد، از حرم بيرون آمدم احساس تشنگي كردم، آب آشاميدم، حالم منقلب شد و روی زمين افتادم، گويا كوهی بر پشتم بود و از سنگينی آن راحت شدم. ورم بدنم از بين رفت و زردی صورتم به سرخی مبدل شد و ديگر اثری از آن مرض نديدم. خدمت شيخ بزرگوار رفتم و به دست ايشان مسلمان شدم.
دارالسلام ج 2 ص 169 #امام_کاظم ع #حضرت_معصومه س #روزدختر #ولادت #کرامت
دارالسلام ج 2 ص 169 #امام_کاظم ع #حضرت_معصومه س #روزدختر #ولادت #کرامت
۳.۸k
۲۱ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.