عشق نهفته
عشق نهفته
پارت چهارم💙❤️🖤
اسکورج:پس سیلور گفتی تو اول یتیم بودی
سیلور:راستش آره
شدو:ولی الان همه باهم هستیم
سونیک:چرا اینقدر راجبش حرف یک زنید بیخیال فراموشش کنید
سیلور:باشه برادر
اسکورج:امروز ناهار چیه؟؟؟
شدو: آبگوشت
اسکورج:چی آبگوشت من چلو گوشت با سوپ می خوام
شدو:چاق میشی
اسکورج:باشه
سونیک:سیلور نگاه کن چی آوردم
اسکورج:چلو گوشت😃
سونیک:نه شکلات🙄
اسکورج: آهان 😑
سیلور:شکلاتتتتتتت
شدو:خب زود بخورید می خوایم بریم سینما
سونیک: آخ جون
اسکورج:چه فیلمی
سیلور:؟؟
شدو:فیلمش ترسناکه
اسکورج: عاشقانه نیست😏
شدو:اسکورج بس کن
اسکورج:باشه
سونیک:عالیه بریم
شدو:سونیک اگر خودتو کیوت کنی
سونیک:چیکار میکنی
از زبان شدو
بلند شدم و محکم بغلش کردم و بوسیدمش دست هامو روی گونه هاش گذاشتم
شدو: اینکار را می کنم
اسکورج:واو بالاخره
سیلور:(بچه هنگ کرد)
سونیک: آه شدو بیخیالش
شدو:باشه حالا بریم
سیلور: آره شکلات هم دارن؟؟؟
شدو: آره معلومه
سیلور:بریمممممممممم
فلش بک به سینما
سونیک:عررررر چه خوشگله
شدو:میدونم😎
اسکورج:کجا هست فیلم
شدو:اینا الان پخش میشه
سیلور:وای خدا،خدایا همه ما را ببخش و ما را مورد لطف و رحمت و عنایت خودت قرار بده
همه:الهی آمین
سیلور:من می ترسم
شدو:خب می گفتی
سیلور:اییییی این چی بود
سونیک:اون صفحه نمایشه
سیلور:اوممم باشه
سونیک:عیب ندارد داداشی
سیلور:باشه این اولین بارمه که فیلم ترسناک می بینم سعی میکنم ازش نترسم
شدو: آفرین شجاع
اسکورج:شروع شد ساکت شید
همه:😑
بعد فیلم
شدو: انصافاً قرار بود فیلم راهبه را پخش کنند بجاش فیلم ببعی قهرمان را پخش کردند
سونیک:یا خدا فقط سیلور بود که جو گیر شد
اسکورج:این همه پول دادیم حیف شد
سیلور:بهم شکلات هم دادن
سونیک:بخور کوچولو
سیلور:باشه
شدو:بچه من حالم یکم بده
سونیک:چی شده
از زبان سونیک
دیدم شدو حالش بده و یهو.....
ادامه دارد....
پارت چهارم💙❤️🖤
اسکورج:پس سیلور گفتی تو اول یتیم بودی
سیلور:راستش آره
شدو:ولی الان همه باهم هستیم
سونیک:چرا اینقدر راجبش حرف یک زنید بیخیال فراموشش کنید
سیلور:باشه برادر
اسکورج:امروز ناهار چیه؟؟؟
شدو: آبگوشت
اسکورج:چی آبگوشت من چلو گوشت با سوپ می خوام
شدو:چاق میشی
اسکورج:باشه
سونیک:سیلور نگاه کن چی آوردم
اسکورج:چلو گوشت😃
سونیک:نه شکلات🙄
اسکورج: آهان 😑
سیلور:شکلاتتتتتتت
شدو:خب زود بخورید می خوایم بریم سینما
سونیک: آخ جون
اسکورج:چه فیلمی
سیلور:؟؟
شدو:فیلمش ترسناکه
اسکورج: عاشقانه نیست😏
شدو:اسکورج بس کن
اسکورج:باشه
سونیک:عالیه بریم
شدو:سونیک اگر خودتو کیوت کنی
سونیک:چیکار میکنی
از زبان شدو
بلند شدم و محکم بغلش کردم و بوسیدمش دست هامو روی گونه هاش گذاشتم
شدو: اینکار را می کنم
اسکورج:واو بالاخره
سیلور:(بچه هنگ کرد)
سونیک: آه شدو بیخیالش
شدو:باشه حالا بریم
سیلور: آره شکلات هم دارن؟؟؟
شدو: آره معلومه
سیلور:بریمممممممممم
فلش بک به سینما
سونیک:عررررر چه خوشگله
شدو:میدونم😎
اسکورج:کجا هست فیلم
شدو:اینا الان پخش میشه
سیلور:وای خدا،خدایا همه ما را ببخش و ما را مورد لطف و رحمت و عنایت خودت قرار بده
همه:الهی آمین
سیلور:من می ترسم
شدو:خب می گفتی
سیلور:اییییی این چی بود
سونیک:اون صفحه نمایشه
سیلور:اوممم باشه
سونیک:عیب ندارد داداشی
سیلور:باشه این اولین بارمه که فیلم ترسناک می بینم سعی میکنم ازش نترسم
شدو: آفرین شجاع
اسکورج:شروع شد ساکت شید
همه:😑
بعد فیلم
شدو: انصافاً قرار بود فیلم راهبه را پخش کنند بجاش فیلم ببعی قهرمان را پخش کردند
سونیک:یا خدا فقط سیلور بود که جو گیر شد
اسکورج:این همه پول دادیم حیف شد
سیلور:بهم شکلات هم دادن
سونیک:بخور کوچولو
سیلور:باشه
شدو:بچه من حالم یکم بده
سونیک:چی شده
از زبان سونیک
دیدم شدو حالش بده و یهو.....
ادامه دارد....
- ۱.۶k
- ۱۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط