واقعا قهرمانه؟
واقعا قهرمانه؟
ایشون سال ۵۵ تو اوج درگیریه میرن آمریکا ۵۸ بعد پیروزی میاد ایران ، دوباره میره آمریکا...
حالا مقایسش کنیم با یه قهرمان واقعی:
شهید احسان قاسمیه به سال 1336 در کاشان متولد شد. احسان پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل عازم ایالات متحده شد و در دانشگاه کنیگزویل واقع در تگزاس مشغول تحصیل بود.
شهید قاسمیه به گواه مدرک تحصلی و هم درسی هایش از دانشجویان ممتاز این دانشگاه محسوب می شد و به جد و با قوت در رشته مهندسی برق تحصیل می کرد. در همین حین زمزمه هایی به گوشش رسید که در ایران جنگ شده و دشمن در حال پیشروی است. اوضاع ابدا در ایران مساعد نبود و خیلی ها هر چه داشتند می فروختند و سعی می کردند به خارج از کشور ببرند اما احسان کاری خلاف روال مردم عادی انجام داد. به کشورش آمد و عازم جنگ شد.
شهید قاسمیه در این جنگ مدتی فرماندهی گردان حضرت امیرالمؤمنین (ع) (گردان نه قدر پادگان ولیعصر «عج» تهران) را بر عهده داشت. با آغاز عملیات بیت المقدس به همراه شهید احمد ملاسلیمانی و شهید اکبر شیرازی عازم جنوب شد و در مرحله سوم عملیات بیت المقدس در تاریخ 20 اردیبهشت 61 در سن 24 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک این سرباز اسلام در شهر کاشان به خاک سپرده شد تا پرچمی باشد برای سربلندی این خطه از خاک کشورمان.
شهید قاسمیه در بخشی از وصیتنامه اش می نویسد: «درود به امام عزیزم، ای کاش هزاران جان داشتم و همه اش را نثار روح الهی ات می کردم، تو به ما فلسفه پیروزی در راه حق را آموختی و من امیدوارم با دادن چند قطره خون بی ارزشم درس تو را خوب آموخته باشم.
در اسلام تماشاچی نداریم، همه مسلمانان باید به هر نحوی در صحنه نبرد بین حق و باطل شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند.
پیام من به شما این است که زندگی؛ ماندن در چهار دیواری خانه و زندگی کردن برای زنده ماندن و لذت بردن و بی تفاوت بودن نسبت به تضادهای بین حق و باطل نیست بلکه زندگی و زنده ماندن؛ مرگ در راه خداست..
ایشون سال ۵۵ تو اوج درگیریه میرن آمریکا ۵۸ بعد پیروزی میاد ایران ، دوباره میره آمریکا...
حالا مقایسش کنیم با یه قهرمان واقعی:
شهید احسان قاسمیه به سال 1336 در کاشان متولد شد. احسان پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل عازم ایالات متحده شد و در دانشگاه کنیگزویل واقع در تگزاس مشغول تحصیل بود.
شهید قاسمیه به گواه مدرک تحصلی و هم درسی هایش از دانشجویان ممتاز این دانشگاه محسوب می شد و به جد و با قوت در رشته مهندسی برق تحصیل می کرد. در همین حین زمزمه هایی به گوشش رسید که در ایران جنگ شده و دشمن در حال پیشروی است. اوضاع ابدا در ایران مساعد نبود و خیلی ها هر چه داشتند می فروختند و سعی می کردند به خارج از کشور ببرند اما احسان کاری خلاف روال مردم عادی انجام داد. به کشورش آمد و عازم جنگ شد.
شهید قاسمیه در این جنگ مدتی فرماندهی گردان حضرت امیرالمؤمنین (ع) (گردان نه قدر پادگان ولیعصر «عج» تهران) را بر عهده داشت. با آغاز عملیات بیت المقدس به همراه شهید احمد ملاسلیمانی و شهید اکبر شیرازی عازم جنوب شد و در مرحله سوم عملیات بیت المقدس در تاریخ 20 اردیبهشت 61 در سن 24 سالگی به شهادت رسید. پیکر پاک این سرباز اسلام در شهر کاشان به خاک سپرده شد تا پرچمی باشد برای سربلندی این خطه از خاک کشورمان.
شهید قاسمیه در بخشی از وصیتنامه اش می نویسد: «درود به امام عزیزم، ای کاش هزاران جان داشتم و همه اش را نثار روح الهی ات می کردم، تو به ما فلسفه پیروزی در راه حق را آموختی و من امیدوارم با دادن چند قطره خون بی ارزشم درس تو را خوب آموخته باشم.
در اسلام تماشاچی نداریم، همه مسلمانان باید به هر نحوی در صحنه نبرد بین حق و باطل شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند.
پیام من به شما این است که زندگی؛ ماندن در چهار دیواری خانه و زندگی کردن برای زنده ماندن و لذت بردن و بی تفاوت بودن نسبت به تضادهای بین حق و باطل نیست بلکه زندگی و زنده ماندن؛ مرگ در راه خداست..
۲.۵k
۲۵ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.