دلم یک کلب م خواهد

دلم یک کلبہ مے خواهد
درون جنگل پاییز
بہ دور از رنگ آدم ها،

من و آواز توکاها
من و یک رود
من و یک کلبه ے پر دود

من و چاے و ،کتاب حافظ و خیام
بہ دور از ننگ،به دور از نام،
چه غوغایے،چه بلوایی،

بسان برگ
کہ از شاخه جدا گردد
درون من پر از شورش،
پر از فریاد
درون جنگل پاییز

دلم یک کلبہ مے خواهد...!!!

دیدگاه ها (۵)

می روم شاید کمی حال شما بهتر شودمی گذارم با خیالت روزگارم سر...

#امام_خمینیمهین یادگارا زمین را زمان رابلندا نگارا همین را ...

سلام بر تو ای یوسف فاطمه(س)! روزی آیی با نوید عدل و صداقت و ...

جمعهء ساکتجمعهء متروکجمعهء چون کوچه های کهنه، غم انگیزجمعهء ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط