سرپرست محترم گروه تواشیح سیرت النبی جناب محمدمحمدی در کنا
سرپرست محترم گروه تواشیح سیرت النبی جناب محمدمحمدی در کنار دوستای عزیزشون در مرکز توانبخشی جانبازان امام خمینی ره مشهد
زمانه خواست تو را ماضی بعید کند
ضمیر مفرد غائب کند شهید کند
شناسنامه درد تو را کند تمدید
تو را اسیر زمین مدتی مدید کند
درون بغچه عطرش نشد که دختر باد
سپیده دم گل زخم تو را خرید کند
زدست خیمه بر این باغ ابری از اندوه
که رد پای تو را نیز ناپدید کند
زمانه بافت لباس عزا به قامت تو
که خود تهیه اسباب روز عید کند
زمانه خواست که در خانگاه تاول ها
تو را مراد کند درد را مرید کند
کنون زمانه شاعر چه از تو بنویسد
خدا نصیب غزل مصرعی جدید کند
خدا نخواست فقط از تو سر بگیرد... خواست
که ذره ذره تمام تو را شهید کند
محمد سعید میرزایی
به شعر گفتهام این دفعه درد را بکشد
هنوز صحنه تو در نبرد را بکشد
تو را شبیه غزل یا نه از غزل بهتر
کسی که زخم درغنچه کرد را بکشد
تو را که گرمترین خاطرات دیروزی
تمام دلخوشی فصل سرد را بکشد
تو را شبیه غزل های عشق کرده و
بعد به نام شعله فقط رنگ زرد را بکشد
خطوط چهرهی یک آشنای زخم و سکوت
به شعر گفتهام این دفعه مرد را بکشد
زمانه خواست تو را ماضی بعید کند
ضمیر مفرد غائب کند شهید کند
شناسنامه درد تو را کند تمدید
تو را اسیر زمین مدتی مدید کند
درون بغچه عطرش نشد که دختر باد
سپیده دم گل زخم تو را خرید کند
زدست خیمه بر این باغ ابری از اندوه
که رد پای تو را نیز ناپدید کند
زمانه بافت لباس عزا به قامت تو
که خود تهیه اسباب روز عید کند
زمانه خواست که در خانگاه تاول ها
تو را مراد کند درد را مرید کند
کنون زمانه شاعر چه از تو بنویسد
خدا نصیب غزل مصرعی جدید کند
خدا نخواست فقط از تو سر بگیرد... خواست
که ذره ذره تمام تو را شهید کند
محمد سعید میرزایی
به شعر گفتهام این دفعه درد را بکشد
هنوز صحنه تو در نبرد را بکشد
تو را شبیه غزل یا نه از غزل بهتر
کسی که زخم درغنچه کرد را بکشد
تو را که گرمترین خاطرات دیروزی
تمام دلخوشی فصل سرد را بکشد
تو را شبیه غزل های عشق کرده و
بعد به نام شعله فقط رنگ زرد را بکشد
خطوط چهرهی یک آشنای زخم و سکوت
به شعر گفتهام این دفعه مرد را بکشد
۸۰۶
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.