بخونید لطفا
بخونید لطفا
🙏
او سی ساله به نظر می رسید و هر بار که از پنجره قطار به بیرون نگاه می کرد با ذوق و شوق چیزی می گفت؛
پدر، به درخت ها نگاه کن، انگار دارند همزمان با قطار حرکت می کنند! 🌳
پدر به او لبخند زد. زوج جوانی که در نزدیکی آنها نشسته بودند با تعجب به رفتارهای کودکانه مرد جوان نگاه می کردند و به تأسف سری تکان می دادند.
پدر به ابرهایی که با ما حرکت می کنند نگاه کن! ☁ ️
زوج جوان که کاسه صبرشان لبریز شده بود روبه پیرمرد کردند و گفتند:
به شما پیشنهاد می کنیم پسرتان را پیش یک پزشک خوب ببرید تا بلکه دست از این رفتارهای بچه گانه بردارد.
پیرمرد گفت: اتفاقا همین حالا از بیمارستان برمی گردیم، پسرم پیش از این نابینا بود و امروز برای اولین بار بینایی اش را به دست آورده و میتواند خوب ببیند.
* **هر آدمی روی این کره خاکی داستان خودش را دارد، دیگران را قضاوت نکنیم، زیرا حقیقت زندگی آنها شما را شگفت زده خواهد کرد. ییش از از آن که درباره راه رفتن دیگران قضاوت کنیم کمی با کفش هایش راه برویم.
#قضاوت
#دلسپرده
#دل_را_به_خدا_بسپار
🙏
او سی ساله به نظر می رسید و هر بار که از پنجره قطار به بیرون نگاه می کرد با ذوق و شوق چیزی می گفت؛
پدر، به درخت ها نگاه کن، انگار دارند همزمان با قطار حرکت می کنند! 🌳
پدر به او لبخند زد. زوج جوانی که در نزدیکی آنها نشسته بودند با تعجب به رفتارهای کودکانه مرد جوان نگاه می کردند و به تأسف سری تکان می دادند.
پدر به ابرهایی که با ما حرکت می کنند نگاه کن! ☁ ️
زوج جوان که کاسه صبرشان لبریز شده بود روبه پیرمرد کردند و گفتند:
به شما پیشنهاد می کنیم پسرتان را پیش یک پزشک خوب ببرید تا بلکه دست از این رفتارهای بچه گانه بردارد.
پیرمرد گفت: اتفاقا همین حالا از بیمارستان برمی گردیم، پسرم پیش از این نابینا بود و امروز برای اولین بار بینایی اش را به دست آورده و میتواند خوب ببیند.
* **هر آدمی روی این کره خاکی داستان خودش را دارد، دیگران را قضاوت نکنیم، زیرا حقیقت زندگی آنها شما را شگفت زده خواهد کرد. ییش از از آن که درباره راه رفتن دیگران قضاوت کنیم کمی با کفش هایش راه برویم.
#قضاوت
#دلسپرده
#دل_را_به_خدا_بسپار
۱.۵k
۱۲ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.