عشق دنیای مرا سوزاند اما پیشکش

عشق، دنیای مرا سوزاند اما پیشکش
داد از این دارم که دینم سوخت، دنیا پیشکش!

ای که می‌گویی طبیب قلب‌های عاشقی
کاش دردم را نیفزایی، مداوا پیشکش!

دشمنانت در پی صلحند اما چشم تو
دوستان را هم فدا کرده‌ست، آنها پیشکش

بس که زیبایی اگر یوسف تو را می‌دید نیز
چنگ بر پیراهنت می‌زد، زلیخا پیشکش

ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت
برکه‌ای کوچک به من می‌داد، دریا پیشکش...
دیدگاه ها (۳۹)

امیررر:دلتنـگ که مـی شـوم قلبـم از هزار جا ترک بـر مـی دارد ...

امیررر:تسبیحی بافته ام؛نه از سنگ،نه از چوب،نه از مرواریدبلور...

یہ وَقتآیے هَست چشآت پُره اَشکــہ اَمآ نمیزآرے بریزه گلوت پُ...

نہ ڪسـی ﻣﻨـﺘﻈـﺮ ﺍﺳـﺖ نہ ڪسـی ﭼﺸـﻢ ﺑـﻪ ﺭﺍﻩ ﻧـہ ﺧﻴـﺎﻝ ﮔـﺬﺭﺍﺯ ﮐ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط