httpstelegrammenagofteha

https://telegram.me/nagofteha73
یک روز می اید که تو با چشم های درشت قهوه ایت با آن لباس سفید عروسی
ان کفش های قرمز پاشنه بلندت که نوک انگشت های پایت را اذیت کرده در می اوری با ذوق پرت میکنی گوشه ی اتاق

خش خش دامن لباس عروست که تو دیگر حوصله ی جمع کردنش را نداری سکوت اتاقمان را میشکند
می خواهی بیایی و روی پاهایم بنشینی . ان توری فنری دور لباس سفید ناز عروسیت مانع میشود . ان را بالا می اوری و در دستت نگه میداری ساق های سفید پایت نمایان میشود.
مینشینی روی پاهایم
میخواهم دستم را لای موهایت فرو ببرم سوزن هایی که ارایشگر به موهایت زده اذیتم میکند. انها را با تمام وجودم یک به یک در می اورم.
موهایت که باز شد بوی تافت دماغم را پر میکند و ارام دستم را توی موهای موج دارت فرو میکنم
سیگار را از جیبم در می اورم ، عصبی نگاه میکنی و من ارام با بازدمم در گوشت میگویم:
"این اولین و اخرین سیگار متاهلیمه"
لبت به لبخند باز میشود
فندک را میزنم ، روشن میشود
سرت بر روی سینه ام
دیوانه ی من ، صدای ضربان قلبم را گوش میکنی یا صدای نفس هایم را؟
مال من شدی و من هم مال تو
چشم هایت را بسته ای و من در موهای تو غرقم
حتی دلم نمیاید از سیگار کام بگیرم
چشم هایم را میبندم
هر دو به خواب رفته ایم
من از خواب پریده ام
اتش سیگار دستم را سوزانده و تو دیگر نیستی
و گونه هایم هنوز خیس است
هنوز صدای بوق های ماشین عروس تو در گوش من است
و من هنوز هق هق میکنم
از تویی که مال او شدی
از تویی که مال من نشدی
از تویی که حتی نفهمیدی دوستت دارم
حتی نشنیدی فریاد های دوست داشتنت را در چشمانم
#الف_مست
دیدگاه ها (۳)

https://telegram.me/nagofteha73 روزی ته نشین ترین حرف های بی...

https://telegram.me/nagofteha73 بوی عطری آشناتو را یک روز بی...

https://telegram.me/nagofteha73 بعد تو روزی احتمالاً با مردِ...

https://telegram.me/nagofteha73فاجعه یعنیآنقدر در تـــــ♥️ــ...

کبریت

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

ازمایشگاه سرد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط