دریای خونم میجوشم از دنیا

دریای خونم میجوشم از دنیا
هم خواب و بیمارم ،بیزارم از دنیا
دیدگاه ها (۰)

یهو برق تو چشمات جون میگیره سکوتت میشکنه بارون میگیره

به خدا هیچکس هیچکس!به تو مانند نشد

سه سال از تو گذشت....

سه سال از تو گذشت...

نه بیمارم نه خوشحال نه از حالم خبر دارم؛ گهی با جان، گهی باد...

بیکارم خستمبیزارمازدنیا یاهیاهیاهههههه

نمیدانم ، کجا باید فرار کرد؟ دست هایم نای تکان خوردن ندارندا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط