سلام
سلام
دیروز برصف نانوایی کسی ناشکری کردکه
آنها دین وایمان ندارند نعمت زیاد
شنونده بودم من فقط
امروز برصف نانوایی همان پیر گلایه می کرد این چه بدبختیه همه جارا برف گرفته نمی توانم راه بروم پسرش باماشین آمد وگوروخت
خنده ام را نه توانستم پنهان کنم گیر به من
داد نه توانستم چیزی نگویم
دیروزت را گلایه داشتی از نه باریدن
امروزت گلایه داری زیاد باریدن
پسرت تورا دیدو نه پنداشت کس
من که به شکرانه نیازه برصفم،
حالا توبگوخدا خر را شناخت که شاخ اش نداد
دیروز برصف نانوایی کسی ناشکری کردکه
آنها دین وایمان ندارند نعمت زیاد
شنونده بودم من فقط
امروز برصف نانوایی همان پیر گلایه می کرد این چه بدبختیه همه جارا برف گرفته نمی توانم راه بروم پسرش باماشین آمد وگوروخت
خنده ام را نه توانستم پنهان کنم گیر به من
داد نه توانستم چیزی نگویم
دیروزت را گلایه داشتی از نه باریدن
امروزت گلایه داری زیاد باریدن
پسرت تورا دیدو نه پنداشت کس
من که به شکرانه نیازه برصفم،
حالا توبگوخدا خر را شناخت که شاخ اش نداد
۲.۹k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.