ستاره من پارت

ستاره من( پارت۲٠)
یوچان امد نزدیک ا. ت دستشو درو کمر ا. ت حلقه کرد. و گفت
یوچان: عشقم انقدر به اون پسره رو نده
ا. ت: اوم باشه
یوچان: میای باهم عکس بگیریم
ا. ت: نه.... خوصله ندارم* ناراحت*
یوچان: عشقم چیزی شده چرا ناراحتی
ا. ت: هیچی فقط میخوام تنها باشم
*ا. ت دست یوچان رو از کمرش درو کرد و خودش تنها داشت راه میرفت*
ویو ا. ت
همینجوری راه میرفتم و گریه میکردم خیلی ناراحتش کردم نباید این کارو میکردم بعد چند دقیقه وقتی سرمو بالا اوردم توی جنگل ترسناک بودم نمیدونم کجا بودم ی. یعنی گم شدم همینجوری که داشتم راه میرفتم افتادم و داشتم کشیده میشدم به پایین هعی جیغ داد میزدم ولی کسی جواب نمیداد
ویو جیمین
بعد چند دقیقه با چشمام دنبال ا. ت میگشتم ا. ت نبود حتا پیش یوچان نبود رفتم نزدیک اون لاشی
جیمین:......
دیدگاه ها (۱۲)

ستاره من (پارت۲۱)جیمین: هوو عوضییوچان: چتهجیمین: ا. ت کو یوچ...

سلام بچه ها ببخشید نتونستم بزارم یه کم سرم شلوغ بود حمایت شم...

فیکو الان میزالممم

من چقدر براتون مهمم؟؟

پارت 10 بادیگارد رفت بیرون و جعبه رو باز کردم دیدم یه لباس خ...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط