بریدهکتاب
#بریده_کتاب...
با دستان خالی به دنیا آمده ایم
"این قسمت: " عزت نفس، سپری در برابر بی احترامی دیگران "
دو نفر از ساکنان یک آسایشگاه افراد ناشنوا باهم دعوا کردند. وقتی یکی از مدیران آسایشگاه برای حل اختلاف آنها آمد، متوجه شد یکی از آن دو پشتش را به دیگری کرده و از شدت خنده می لرزد. مدیر با اشاره از او پرسید:" خنده ات برای چیست؟ چرا آن مرد دیگر آن قدر عصبانی به نظر می رسد؟"
مرد ناشنوا با اشاره پاسخ داد:" او می خواست به من ناسزا بگوید، اما من به او نگاه نکردم."
( تنها بزرگی و عزت نفسی که ماندگار است، آن عزت نفسی است که بی احترامی دیگران نتواند آن را از بین ببرد. شما نمی توانید با ریختن بنزین داخل آبشار نیاگارا از بزرگی و عظمت آن کم کنید. )
نویسنده: آنتونی دِمِللو / ترجمه و گرد آوری مهشید مهدیانی /
با دستان خالی به دنیا آمده ایم
"این قسمت: " عزت نفس، سپری در برابر بی احترامی دیگران "
دو نفر از ساکنان یک آسایشگاه افراد ناشنوا باهم دعوا کردند. وقتی یکی از مدیران آسایشگاه برای حل اختلاف آنها آمد، متوجه شد یکی از آن دو پشتش را به دیگری کرده و از شدت خنده می لرزد. مدیر با اشاره از او پرسید:" خنده ات برای چیست؟ چرا آن مرد دیگر آن قدر عصبانی به نظر می رسد؟"
مرد ناشنوا با اشاره پاسخ داد:" او می خواست به من ناسزا بگوید، اما من به او نگاه نکردم."
( تنها بزرگی و عزت نفسی که ماندگار است، آن عزت نفسی است که بی احترامی دیگران نتواند آن را از بین ببرد. شما نمی توانید با ریختن بنزین داخل آبشار نیاگارا از بزرگی و عظمت آن کم کنید. )
نویسنده: آنتونی دِمِللو / ترجمه و گرد آوری مهشید مهدیانی /
- ۳۴۷
- ۱۸ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط