میندانم چکنم چاره من این دستان را

می‌ندانم چکنم چاره من این دستان را

تا به دست آورم آن دلبر پردستان را

#سعدی
دیدگاه ها (۳)

بیا ڪه با غم تو ، بر نمی‌توان آمد#عراقی

بسیار می گفتم که دل با کَس نپیوندم ولیدیدار خوبان اختیار از ...

هر کس که آمد غیرِ ما در بزمِ وصلش یافت جاما بر سرِ راهِ فنا ...

مَبُر ز من ، که رگ جانِ من بُریده شود#عراقی

در آن ساعت که خواهند این و آن مُردنخواهند از جهان بیش از کفن...

وقتی حقیقت آشکار میشود

‌ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‌ ‌‌ ‌  ‌ꩌּᨘᜒฺׅ۪💌 ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط