کوک: زبونم بند اومده بود
کوک: زبونم بند اومده بود
تهیونگ: دوس خواهرمی هیچی بهت نمیگیم
ت: وایسا یه دیقه فکن کن دوس خواهرت نبودم چه غلتی میکردی( برنخوره) تهیونگ داش میومد بهم سیلی بزنه جا خللی دادم زیر پاشو خالی کردم و مث به آدمه هات گفتم:اگه یه بار دیگه واسه من خطو نشون بکشی عاقبتت اینه
یونا: او مامامی جانمان خفنگ شده
تهیونگ: یایونا
یونا: ت گفتی تنها زندگی میکنی و خونت ۲۰ خابس
ت: ارع
یونا: و تنهایی
ت: ارع
یونا: میشه بیام پیشه توزندگی کنم
ت: ارهههههههههع
یونا: آرام گوساله
ببخشبد کوتاه بود امروز اینهمه پارت گذاشتم
تهیونگ: دوس خواهرمی هیچی بهت نمیگیم
ت: وایسا یه دیقه فکن کن دوس خواهرت نبودم چه غلتی میکردی( برنخوره) تهیونگ داش میومد بهم سیلی بزنه جا خللی دادم زیر پاشو خالی کردم و مث به آدمه هات گفتم:اگه یه بار دیگه واسه من خطو نشون بکشی عاقبتت اینه
یونا: او مامامی جانمان خفنگ شده
تهیونگ: یایونا
یونا: ت گفتی تنها زندگی میکنی و خونت ۲۰ خابس
ت: ارع
یونا: و تنهایی
ت: ارع
یونا: میشه بیام پیشه توزندگی کنم
ت: ارهههههههههع
یونا: آرام گوساله
ببخشبد کوتاه بود امروز اینهمه پارت گذاشتم
۸۲۷
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.