گفتم بالاخره که فراموشش میکنی اینجوری نمی مونه

گفتم : "بالاخره که فراموشش میکنی، اینجوری نمی مونه"

نفس عمیقی کشید و گفت:
"یادِ بعضی آدما هیچوقت تمومی نداره؛ با اینکه نیستن، با اینکه رفتن، ولی هیچ وقت خاطره شون تموم نمیشه"

گفتم : ولی همین که نیستش، کم کم همه چی تموم میشه.
گفت : بودنِ بعضی از آدما، تازه از نبودنشون شروع میشه.

"بعد از ابر"
؞ بابک زمانی ؞
دیدگاه ها (۲)

میگفت اگر دوستم داریقسم بخورثابت کن...چشم هایش رابوسیدم و گف...

.از خودِ صبح فقط منتظرم شب بشودتا پتو را بکشم روی سرم گریه ک...

زن باید محکم باشد...از پس دلش بر بیاید...مغرور باشد و جدی......

گفت:آدم ها دو جور گریه دارن؛وقتی که خیلی غمگینن و وقتی کهخیل...

پارت چهاردهم!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط