چو اشکی سرزده یک لحظه ازچشم تو افتادم

چو اشکی‌ سرزده‌ یک لحظه‌ ازچشم تو افتادم

چرادر خانه‌ی خود عین مهمانم؟ نمیدانم
#قیصر_امین_پور #بخون
دیدگاه ها (۲)

چه‌خوش‌است‌راز‌گفتن‌به‌حریفِ‌نکته‌سنجیکه سخن نگفته باشی به س...

دعا کردم بیایی زیر باراندعا در زیرِ باران مستجاب است... #سید...

...

حرفهای ما هنوز ناتمام...تا نگاه می کنیوقت رفتن استباز هم هما...

🍀دل به دل راه ندارد , دل من تنها شددر  هوای  تو عزیزم ,  سپر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط