تو گذشتی و شب و روز گذشت
تو گذشتی و شب و روز گذشت .
آن زمان ها ،
به امیدی که
تو برخواهی گشت ،
پای هر پنجره ،
مات ..می نشستم به تماشا ، تنها،
گاه بر پرده ابر ،
گاه در روزن ماه ،
دور، تا دورترین جاها می رفت نگاه؛
باز می گشتم ،
هیهات !
چشم ها دوخته ام بر در و دیوار هنوز.....!
آن زمان ها ،
به امیدی که
تو برخواهی گشت ،
پای هر پنجره ،
مات ..می نشستم به تماشا ، تنها،
گاه بر پرده ابر ،
گاه در روزن ماه ،
دور، تا دورترین جاها می رفت نگاه؛
باز می گشتم ،
هیهات !
چشم ها دوخته ام بر در و دیوار هنوز.....!
- ۱.۱k
- ۲۶ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط