بورام ویو مثل همیشه ساعت صبح بیدار شدم و کارامو کردم وسایل رو جمع ...
𝒫𝒶𝓇𝓉 𝟏
بورام ویو: مثل همیشه ساعت ۵:۳۰صبح بیدار شدم و کارامو کردم وسایل رو جمع کردم و حرکت کردم به سمت دانشگاه ،سال دومی رشته حقوق( وکالت) بودم وارد سالن دانشگاه شدم خواستم برم داخل کلاس که...
استاد چوی: خانم پارک
بورام: بله استاد
استاد چوی: همراه من بیا
بورام: اتفاقی افتاده
استاد چوی: همراهم بیا خودت میفهمی
بورام ویو: دروغ چرا یکم نگران شدم
«دفترمدیریت»
استاد چوی: من و اساتید دیگه تصمیم گرفتیم فردا رو گردش بریم با دنشجو ها
بورام: خب ؟
استاد چوی: لطفا شما به تمام دانشجو های کلاسم اطلاع بدید و در ضمن بگید که امروز کلاس ندارن
بورام: بله چشم
«فلش بکبه شب»
بورام ویو: چمدونمو باز کردم لباس وجزوه و کتابای ترمم وسایلم رو جمع کردم
«فلش بک به فردای اردو »
.........: میارینش پیشم همین امشب و مخفیانه مفهومه؟
......:بله چشم
بورام ویو: از اتوبوس اومدم پایین وهمگی شروع کردیم به چادر زدن
ته هو: اینو بده من میزارم
بورام: باشه ممنون ولی بچهها کجا رفتن چرا ابنجا کسی نیست
ته هو: رفتم اون سمت انگار استاد چوی خبرشون کرده
بورام: آها ولی چرا داری اینطوری نگام میکنی
ته هو: ( یه لگد به زانوش انداخت و با هوش کننده بی هوشش کرد)
«فلش بک بک شب»
ته هو: اوردمش ولی هنوز بی هوشه
......:توی زیر زمین فعلا حبسش کن و مراقب باش کسی نفهمه اونجاست
ته هو: بله چشم
«فلش بک به زیر زمین»
بورام: اخ اینجا کجاست ..... ته ه..... ته هو ... ته تویی؟ ... درست میبینم
ته هو: اره منم
بورام: ابنجا کجاست چرا با من اینکارو کردی؟ .... وایسا چرا لباسات این ریختیه
ته هو: چه ریختیه؟هم؟
بورام ویو: مثل همیشه ساعت ۵:۳۰صبح بیدار شدم و کارامو کردم وسایل رو جمع کردم و حرکت کردم به سمت دانشگاه ،سال دومی رشته حقوق( وکالت) بودم وارد سالن دانشگاه شدم خواستم برم داخل کلاس که...
استاد چوی: خانم پارک
بورام: بله استاد
استاد چوی: همراه من بیا
بورام: اتفاقی افتاده
استاد چوی: همراهم بیا خودت میفهمی
بورام ویو: دروغ چرا یکم نگران شدم
«دفترمدیریت»
استاد چوی: من و اساتید دیگه تصمیم گرفتیم فردا رو گردش بریم با دنشجو ها
بورام: خب ؟
استاد چوی: لطفا شما به تمام دانشجو های کلاسم اطلاع بدید و در ضمن بگید که امروز کلاس ندارن
بورام: بله چشم
«فلش بکبه شب»
بورام ویو: چمدونمو باز کردم لباس وجزوه و کتابای ترمم وسایلم رو جمع کردم
«فلش بک به فردای اردو »
.........: میارینش پیشم همین امشب و مخفیانه مفهومه؟
......:بله چشم
بورام ویو: از اتوبوس اومدم پایین وهمگی شروع کردیم به چادر زدن
ته هو: اینو بده من میزارم
بورام: باشه ممنون ولی بچهها کجا رفتن چرا ابنجا کسی نیست
ته هو: رفتم اون سمت انگار استاد چوی خبرشون کرده
بورام: آها ولی چرا داری اینطوری نگام میکنی
ته هو: ( یه لگد به زانوش انداخت و با هوش کننده بی هوشش کرد)
«فلش بک بک شب»
ته هو: اوردمش ولی هنوز بی هوشه
......:توی زیر زمین فعلا حبسش کن و مراقب باش کسی نفهمه اونجاست
ته هو: بله چشم
«فلش بک به زیر زمین»
بورام: اخ اینجا کجاست ..... ته ه..... ته هو ... ته تویی؟ ... درست میبینم
ته هو: اره منم
بورام: ابنجا کجاست چرا با من اینکارو کردی؟ .... وایسا چرا لباسات این ریختیه
ته هو: چه ریختیه؟هم؟
- ۵.۹k
- ۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط