دلتنگی یقه ام را گرفته امشب!
دلتنگی یقهام را گرفته امشب!
امشب یعنی، یک شبِ طولانی و همیشگی! از «هیچگاه ندیدنت» تا حالا که دلتنگی ناتمامش کرده.
دلم گرفته و به آسمان خیرهام. به یک ستارهی کم نور که میلیونها سال پیش مرده است اما هنوز روشن است.
دارم فکر میکنم یعنی چقدر طول میکشد فکرهایم را باد برساند به تو! فکر میکنم حتما امشب اگر بخواهم، یعنی اگر از ته دل بخواهم، خدا روزی من را در آغوش تو میکارد! و من سبز میشوم.
ایمان داشتن هم چیز عجیبی است. یعنی تا واقعا نداشته باشی نمیشود!
نمیشود! تو نیستی...
اما من به خدای خودم ایمان دارم. خدای من خدای هرگز نشدن نیست...
جایی، روزی، دم غروبی یا صبح قبل از طلوع، یک دانهی دلتنگی از آغوش تو قد میکشد و آنوقت تو هم دلت برای من تنگ خواهد
امشب یعنی، یک شبِ طولانی و همیشگی! از «هیچگاه ندیدنت» تا حالا که دلتنگی ناتمامش کرده.
دلم گرفته و به آسمان خیرهام. به یک ستارهی کم نور که میلیونها سال پیش مرده است اما هنوز روشن است.
دارم فکر میکنم یعنی چقدر طول میکشد فکرهایم را باد برساند به تو! فکر میکنم حتما امشب اگر بخواهم، یعنی اگر از ته دل بخواهم، خدا روزی من را در آغوش تو میکارد! و من سبز میشوم.
ایمان داشتن هم چیز عجیبی است. یعنی تا واقعا نداشته باشی نمیشود!
نمیشود! تو نیستی...
اما من به خدای خودم ایمان دارم. خدای من خدای هرگز نشدن نیست...
جایی، روزی، دم غروبی یا صبح قبل از طلوع، یک دانهی دلتنگی از آغوش تو قد میکشد و آنوقت تو هم دلت برای من تنگ خواهد
۱.۵k
۰۴ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.