ماندهام دور خدا را سخن از یار بگو

مانده‌ام دور -خدا را- سخن از یار بگو
سخن از یار به این مانده ز دیدار بگو

چون به فرجام همین درد جدایی کُشدم
تا دَمی مانده -خدا را- سخن از یار بگو

هان! مپندار مرا خسته و رنجور کنی
تا توانی تو بگو از وی و بسیار بگو

ناسزا دانم و بیهوده سخن گر نه از او
مهربان باش به من آنچه سزاوار بگو

بس ز فردوس بگفتند و ز دوزخ، تو دگر
تا بمیرم همه از دلبرِ دلدار بگو

مست بودم که از آن میکده راندند مرا
داستانم همه با مردم هشیار بگو

پیر فرخنده مگر باز به یاری برسد
خیره افتادم و سرگشته چو پرگار بگو

«بویه» دیوانه‌ی یار است، که بی‌مهر رُخش
زندگی را همه مانند شبی تار بگو...


#اسدالله_آل_بویه

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه_ها #دلنویس
#عاشقانه #خاص #ستایش
#دلبرانه #قدیمی #عشق_جان
دیدگاه ها (۰)

همیشه عاشق آدماے مغࢪوࢪ بودم...چون گفتن دوستت داࢪم خیلے واسشو...

💓یک شمع تو روشن کن، پروانه شدن با منمِی از من و ساقی تو، پیم...

از همه‌کس گذر کنم، از تو گذر نمیشودمشکل تو وفای من، مشکل من ...

اگر ڪسی را یافتی ڪه در "لبخندت،"" غمت را "دیددر"سڪوتت، ""حرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط