مرد، به حضور پیامبر اکرم (ص) شرفیاب شده و عرض کرد: ای رسو
مرد، به حضور پیامبر اکرم (ص) شرفیاب شده و عرض کرد: ای رسول خدا! من مردی گنهکار و آلوده به معصیت هستم و از انجام هیچ گناهی فروگذاری نکردهام، آیا امید آمرزش برایم هست؟ رسول خدا (ص) پرسید: آیا پدر و مادرت زنده هستند؟ مرد گفت: فقط پدرم زنده است. پیامبر (ص) فرمود: برو با او خوشرفتاری کن. آن مرد رفت...
و پیامبر اکرم (ص) بعد از رفتن او زیر لب زمزمه میکرد که: ای کاش مادرش زنده بود!
[مستدرک الوسائل، ج 15، ص 180]
و پیامبر اکرم (ص) بعد از رفتن او زیر لب زمزمه میکرد که: ای کاش مادرش زنده بود!
[مستدرک الوسائل، ج 15، ص 180]
۱.۴k
۲۹ اسفند ۱۳۹۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.