دوران بارداری ام، آبله مرغان گرفتم، دکترها گفتند امکان دا
دوران بارداریام، آبلهمرغان گرفتم، دکترها گفتند امکان دارد فرزندت نابینا شود، خیلی ناراحت بودم. نمیدانستم باید چه کار کنم، یک دفعه به یاد آقا ابوالفضل افتادم، با خود گفتم این آقا، شهید مدافع حرم هستند، پیش بی بی زینب و حضرت رقیه علیهماالسلام آبرو دارند، میروم سر مزارشان و از ایشان میخواهم که فرزندم را بتوانم سالم به دنیا بیاورم.
بر سر مزارش رفتم و قسمش دادم، گفتم: تو را قسم میدهم به راهی که رفتی و به جایی که جنگیدی و به آن کسی که به خاطرش، جوانیت را فدا کردی، چشمان پسرم را بهش بده، وقتی پسرم متولد شد، اول به چشمانش توجه کردم، دیدم شکر خدا مشکلی نداره و پزشکان سلامتش را تایید کردند، دکترها گفتند با بیماریای که شما داشتید، امکان نداشت چشمهای بچه سالم مانده باشد، مگر به قدرت معجزه.
🌷 شهید ابوالفضل راهچمنی🌷
حاجت بگیریم👆
بر سر مزارش رفتم و قسمش دادم، گفتم: تو را قسم میدهم به راهی که رفتی و به جایی که جنگیدی و به آن کسی که به خاطرش، جوانیت را فدا کردی، چشمان پسرم را بهش بده، وقتی پسرم متولد شد، اول به چشمانش توجه کردم، دیدم شکر خدا مشکلی نداره و پزشکان سلامتش را تایید کردند، دکترها گفتند با بیماریای که شما داشتید، امکان نداشت چشمهای بچه سالم مانده باشد، مگر به قدرت معجزه.
🌷 شهید ابوالفضل راهچمنی🌷
حاجت بگیریم👆
۱.۶k
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.