گفت

‌‌ﭼﺸﻤﻪ ﺳﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺩﻝ ﻭ
ﺁﺑﺸﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﮐﻒ،
ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺩﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﻭ
ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ ،
ﺍﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﺋﯽ
ﻗﺼﻪ ﻫﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﻢ گفت
ﻏﻢ ﻧﺎﻥ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﺩ
دیدگاه ها (۲)

‌‌‌وقتی چشمت راهنگامِ بوسیدن یارت می بندی،مرا به یاد آر که ب...

عشق کوتاه است وُفراموشیچقدر طولانی...

ما را از سادگی ترسانده اند،هیچ کس نگفت سادگی هم خوب است.هیچ ...

شب که میشه میوفتیم توی رودخونه‌ای از خاطره‌ ها! شنا می‌کنیم،...

ﺩﺭﺧﺘﻬﺎ ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ؛ﻋﺪﻩ ﺍﯼ ﻋﺼﺎ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ؛ﻋﺪﻩ ﺍﯼ...

ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ:ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؛ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﮔﻠﻮﯾﯽ ﺭﺍ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط