من از اینکه انقدر زود بزرگ شدم

من از اینکه انقدر زود بزرگ شدم...
از اینکه تا این سن همچین چیزای وحشتناکیو تجربه کردم؛
از اینکه میتونم مثل ادمای شصت ساله حرف بزنم
از اینکه انقدر آدمای اشغال و حرومزاده دورم بودن که ریدن تو اعتمادم نسبت به همه آدما...
از اینکه از محبت کردن؛ از درونگرایی ؛ از حرف زدن از همچی دیگه میترسم
از این حجم از بی عدالتی تو دنیا و دقیق تر بگم زندگی ای که دارم...
و از اینکه این حرفارو میزنم متنفرم.!
دیدگاه ها (۰)

خورشید تقصیری نداشت، او فقط میخواست نورش را با ماه تقسیم کند...

افسردگی میتواند هرروز صبح بیدارت کند موهایت را با آب گرم بشو...

هیچوقت منو تو شرایطی قرار نده که بهت نشون بدم چقدر میتونم عو...

آدمی که یک بار رفته، دوباره ام می‌تونه بره. آدمی که یک بار خ...

ñęw póşt Frôm àşhä༺༺༺༺༺🐰༻༻༻༻༻༻🪽:: از همتون ناراحتم.. شاید فک...

سلامممهمینطور که اینو میخونین،احتمالا فهمیدین من دیگه تو ویس...

سلام سلام

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط