شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد

شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد:
در بازار بودم، اندیشه مكروهی
در ذهنم گذشت.
سریع استغفار كردم و به راهم ادامه
دادم.!
قدری جلوتر شترهایی قطار وار
از كنارم می‌گذشتند...
ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت
كه اگر خود را كنار نمی‌كشیدم،
خطرناك بود
به مسجد رفتم و فكر می‌كردم
همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود؟!
در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه
آن فكری بود كه كردی!
گفتم: اما من كه خطایی‌انجام‌ندادم
گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد!

اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد،
حتی یک تفکر منفی میتواند
تاثیری منفی ایجاد کند...
دیدگاه ها (۲)

🍃 مشک_بر_دوش در دستش، مَشک را محکم گرفته بوداما انگار باری ک...

🖤اینجا ایران است♥️به وقت شب دهم محرم🖤بوکن♥️بوی اشک و دعا🖤بوی...

آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون آن یکی شمشیر گردد،دیگری ...

_🌹_‏روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست ... کار عاشق جز تما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط