کارای روزانه ی من
کارای روزانه ی من:
لنگ ظهر بیدار میشم
هیچی نمیتونم بخورم
یه ذره تو خونه میچرخم
بازم بر میگردم تو اتاقم:)
حتی حوصله ندارم گوشیمو چک کنم
چون میدونم کسی بهم پی ام نمیده:)
از تو سیستم یه اهنگ پلی میکنم
همونجا رو زمین دراز میکشم
صدای مامانم میاد
به زور فقط واسه اینکه صداش در نیاد چند لقمه غدا میخورم
دوباره دراز میکشم و به تو فکر میکنم
به اینکه کاش الان داشتمت
درست کنارم:)
و قطره اشکای مزاحم از چشمام میوفتن پایین
نمیدونم ساعت چنده
فقط دارم گریه میکنم
که صدای بابام میاد:)
واسه بیرون رفتن حوصله ی آرایش ندارم
فقط یه کرم میزنم که بابام نفهمه گریه کردم
مثله همیشه برام مهم نیست که چی میپوشم و میرم بیرون
چشمم همه جا دنباله توعه
بدون اینکه بفهمم دوباره به خونه بر میگردیم
و من بازم تو اتاقمم
هندزفری رو میزارم تو گوشم
تا دم دمای صب به آرزو هامونو حرفات فکر میکنم=)
میخوابمو دوباره یه روزه دیگه همینجوری میگذره:)
لنگ ظهر بیدار میشم
هیچی نمیتونم بخورم
یه ذره تو خونه میچرخم
بازم بر میگردم تو اتاقم:)
حتی حوصله ندارم گوشیمو چک کنم
چون میدونم کسی بهم پی ام نمیده:)
از تو سیستم یه اهنگ پلی میکنم
همونجا رو زمین دراز میکشم
صدای مامانم میاد
به زور فقط واسه اینکه صداش در نیاد چند لقمه غدا میخورم
دوباره دراز میکشم و به تو فکر میکنم
به اینکه کاش الان داشتمت
درست کنارم:)
و قطره اشکای مزاحم از چشمام میوفتن پایین
نمیدونم ساعت چنده
فقط دارم گریه میکنم
که صدای بابام میاد:)
واسه بیرون رفتن حوصله ی آرایش ندارم
فقط یه کرم میزنم که بابام نفهمه گریه کردم
مثله همیشه برام مهم نیست که چی میپوشم و میرم بیرون
چشمم همه جا دنباله توعه
بدون اینکه بفهمم دوباره به خونه بر میگردیم
و من بازم تو اتاقمم
هندزفری رو میزارم تو گوشم
تا دم دمای صب به آرزو هامونو حرفات فکر میکنم=)
میخوابمو دوباره یه روزه دیگه همینجوری میگذره:)
- ۱۳.۸k
- ۲۹ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط