خوشا آندل که ماوای تو باشد
خوشا آندل که ماوای تو باشد
بلند آن سر که در پای تو باشد
فرو ناید بملک هر دو عالم
هر آنسر را که سودای تو باشد
سراپای دلم شیدای آنست
که شیدای سراپای تو باشد
خوش آن شوریدهٔ شیدای بیدل
که مدهوش تماشای تو باشد
دلم با غیر تو کی گیرد آرام
مگر مستی که شیدای تو باشد
نمی خواهد دلم گلگشت صحرا
مگر گلگشت که شیدای تو باشد
خوشی در عالم امکان ندیدم
مگر در قاف عنقای تو باشد
ز هجرانت به جان آمد دل من
وصالش ده اگر رای تو باشد
بلند آن سر که در پای تو باشد
فرو ناید بملک هر دو عالم
هر آنسر را که سودای تو باشد
سراپای دلم شیدای آنست
که شیدای سراپای تو باشد
خوش آن شوریدهٔ شیدای بیدل
که مدهوش تماشای تو باشد
دلم با غیر تو کی گیرد آرام
مگر مستی که شیدای تو باشد
نمی خواهد دلم گلگشت صحرا
مگر گلگشت که شیدای تو باشد
خوشی در عالم امکان ندیدم
مگر در قاف عنقای تو باشد
ز هجرانت به جان آمد دل من
وصالش ده اگر رای تو باشد
۳.۶k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.