گفت فراموشم کن

گفت فراموشم کن
من در هیچ خیابانی با تو قدم نزدم
زبانم بند آمد که بگویم
قدم نزدم
ولی در تمامِ کوچه های این شهر
به تو فکر کردم.
دیدگاه ها (۲)

ما زن ها دردهایِ مشترکِ زیادی داریم.چندمینش ، شاید این است ک...

ایڹ حس عاشقانہ ے مڹ است یا صبح بخیر هایت ڪہ تمام این صبح رار...

الهی هیچ وقت چشم انتظار نباشینچه انتظار اومدن کسیچه انتظار ن...

اگر می نویسی و می خواند هنوزیعنی هوای تو نیوفتاده از سرش..

𝐀𝐍𝐙𝐀𝐋𝐈𝐂𝐇𝐈 🤍💙💙🤍💙🤍💙وقتی که تمام مردم شهربه خواب می‌روندمن در ک...

یاد گرفته ام که دلتنگی هایم رادر دنج ترین گوشه قلبم پنهان کن...

پر کن گوش تمامپروانه های شهر را از عطرت،دلم می خواهدبوی #تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط