یه روز گرگ و الاغ با همدیگه بحثشون شد ،
یه روز گرگ و الاغ با همدیگه بحثشون شد ،
الاغه میگفت :علف آبیه ،
گرگه میگفت :نه ،علف سبزه ،
خلاصه رفتن پیش سلطان جنگل یعنی شیر و ماجرای اختلافشون رو توضیح دادن ،
شیر گفت :گرگ رو ببرید زندانی کنید ،
گرگه با عصبانیت پرسید :مگه علف سبز نیست؟
شیر گفت :آره سبزه ،ولی دلیل زندانی کردن تو بخاطر بحث کردنت با یک الاغه!!!
پس از این داستان نتیجه میگیریم ، تو زندگیمون با هر الاغ نخود مغزی بحث نکنیم و هم کلام نشیم. :)
الاغه میگفت :علف آبیه ،
گرگه میگفت :نه ،علف سبزه ،
خلاصه رفتن پیش سلطان جنگل یعنی شیر و ماجرای اختلافشون رو توضیح دادن ،
شیر گفت :گرگ رو ببرید زندانی کنید ،
گرگه با عصبانیت پرسید :مگه علف سبز نیست؟
شیر گفت :آره سبزه ،ولی دلیل زندانی کردن تو بخاطر بحث کردنت با یک الاغه!!!
پس از این داستان نتیجه میگیریم ، تو زندگیمون با هر الاغ نخود مغزی بحث نکنیم و هم کلام نشیم. :)
۱.۷k
۱۰ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.