فرصتی دیگر پارت
فرصتی دیگر پارت ۱۰
∆۲ ساعت بعد∆
{باکوگو نشته و ب دیوار تکیه داده و خوابیده}
{ایکو دستش رو روی شونه ی باکوگو میزاره}
ایکو « کاچاننننن پاشووووو »
باکوگو « ها اینجا چ خبره »
ایکو « خوابیده بودی پاشو المایت میخواد نتیجه رو بگه »
{باکوگو پا میشه}
المایت « خب راستش نتیجه ی این ازمون ب طور غیر باوری ..... ایکو ی جوان شما ... قبول شدین»
ایکو « اخجوننننننننننن »
باکوگو « خب حالا که چی ..... خب قبول شدی حالا چیکار کنیم »
المایت « خب راستش بدن ایکو ی جوان برا این نفرین زیاد خوب نیست ولی با ۳ ماه تمرین میتونم کاری کنم که کامل از نفرینش استفاده کنه »
باکوگو « خب خوبه ۴ و نیم ماه دیگه ازمون پس این نفله رو بهت میسپارم چند روز دیگه میام »
المایت « ببخشید باکوگو جوان تو این ۳ ماه حق دیدن ایکو ی جوان را ندارین »
باکوگو « ب چ حقیییییی 💢💢💢»
المایت « چون نباید تو این ۳ ماه زیاد اوقاتشو صرف کنه اون همراه درس خوندن ورزش هم میکنه »
باکوگو « باشهههه من رفتمممممم »
المایت « چ زود قبول کرد»
∆۲ ساعت بعد∆
{باکوگو نشته و ب دیوار تکیه داده و خوابیده}
{ایکو دستش رو روی شونه ی باکوگو میزاره}
ایکو « کاچاننننن پاشووووو »
باکوگو « ها اینجا چ خبره »
ایکو « خوابیده بودی پاشو المایت میخواد نتیجه رو بگه »
{باکوگو پا میشه}
المایت « خب راستش نتیجه ی این ازمون ب طور غیر باوری ..... ایکو ی جوان شما ... قبول شدین»
ایکو « اخجوننننننننننن »
باکوگو « خب حالا که چی ..... خب قبول شدی حالا چیکار کنیم »
المایت « خب راستش بدن ایکو ی جوان برا این نفرین زیاد خوب نیست ولی با ۳ ماه تمرین میتونم کاری کنم که کامل از نفرینش استفاده کنه »
باکوگو « خب خوبه ۴ و نیم ماه دیگه ازمون پس این نفله رو بهت میسپارم چند روز دیگه میام »
المایت « ببخشید باکوگو جوان تو این ۳ ماه حق دیدن ایکو ی جوان را ندارین »
باکوگو « ب چ حقیییییی 💢💢💢»
المایت « چون نباید تو این ۳ ماه زیاد اوقاتشو صرف کنه اون همراه درس خوندن ورزش هم میکنه »
باکوگو « باشهههه من رفتمممممم »
المایت « چ زود قبول کرد»
- ۳.۰k
- ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط