روزگاری غریبی است، که ثانیه، ثانیه اش هزاران سال می گذر
در ماشینهای لوکسمان در پی ناموس کسی دلواپسیم، و در کاخهای شیکمان در پی سوزاندن پرچمی، ژستمان را تمرین میکنیم،
آه ای دل، آه ای دل، آه ای دل
فقط کافیست ساعتی را در شهر پیادهروی کرد تا فقر را دید، برجام را دید، پورش، بنز، مازاراتی را دید، نظام سرمایهداری را دید، غیرت، رفتار دینی و سیاست کشور را دید، خواهر خود را اینگونه دید، کتک خوردن دختری را افتخار دید، برادر خود را در جوی آب دید، دید، دید، دیییییددددد
آه ای دل، چهروزگارسختی است که هر ثانیهاش، هزاران سال میگذرد.
💜
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.