آیدای عزیز من
*آیدای عزیز من!*
*من فقط موقعی آرام و آسوده هستم*
*و تنها موقعی به «تو» فکر نمیکنم،*
*که تو با من باشی.*
*همین و بس. *
*وقتی تو نیستی،*
*مثل بچه کوچولویی که دور از مادرش*
*بهانه میگیرد و باید دلش را*
*با بازیچهیی خوش کرد*
*و فریبش داد،*
*ناچارم که خودم را*
*با یاد لحظاتی که با تو بودهام،*
*با خاطرهی حرفهایت،*
*خندههایت،*
*اخمهایت،*
*آن «خدایا خدایا» گفتنهایت*
*که من چقدر دوست دارم و از شنیدنِ آن چهاندازه لذّت میبرم،*
*دلخوش و سرگرم کنم...*
✍🏻 #احمدشاملو
📕 #مثلخوندررگهایمن
*من فقط موقعی آرام و آسوده هستم*
*و تنها موقعی به «تو» فکر نمیکنم،*
*که تو با من باشی.*
*همین و بس. *
*وقتی تو نیستی،*
*مثل بچه کوچولویی که دور از مادرش*
*بهانه میگیرد و باید دلش را*
*با بازیچهیی خوش کرد*
*و فریبش داد،*
*ناچارم که خودم را*
*با یاد لحظاتی که با تو بودهام،*
*با خاطرهی حرفهایت،*
*خندههایت،*
*اخمهایت،*
*آن «خدایا خدایا» گفتنهایت*
*که من چقدر دوست دارم و از شنیدنِ آن چهاندازه لذّت میبرم،*
*دلخوش و سرگرم کنم...*
✍🏻 #احمدشاملو
📕 #مثلخوندررگهایمن
- ۱۳.۶k
- ۲۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط