- دنیا پر از غریبه هایی ست
- دنیا پر از غریبههاییست
که روزی عزیزدل یکدیگر بودهاند.🫧
#ستاره_میم
قربانِ دِلِ دیوانه ات بروم
یادت هست قانون شکن بودی؟
پاییزها هوا که بارونی میشد یا ابری پیام میدادی یه ربع دیگه دم درِ دانشکده باش، میگفتم سر کلاسم دیوونه، میگفتی بپیچ بیا بیرون، مثل بقیه نباش که از بارون هیچی نمیفهمن.
بعد زیر بارون لابه لای کوچههای خلوت شهر چرخ میخوردیم اونم بدون چتر، میگفتی چتر بی احترامی به بارونه، باید زیرش خیس بشی تا ازش تشکر کنی.
گاهی هم یهو به سرت میزد و وسط اون چرخ زدنا دوتا نسکافه میگرفتی و میکشیدیم تو اون خیابونه که پر از کتاب فروشی بود، چشمتو میبستی و یه مغازه رو انتخاب میکردی، بعد میرفتیم داخلش کتاب فروغ، ثالث، ابتهاج یا نمایشنامههای شکسپیر رو میاوردی و میشستیم رو زمین کثیف کتاب فروشی برای هم میخوندیمشون تا وقتی که صدای فروشنده دربیاد و بندازمون بیرون. منم وقتی غر میزدم میگفتی بیخیال، قراره یبار زندگی کنیم وبیا این یبار رو شبیه این مردمِ خسته کننده شهر نباشیم!
حالا...
حواست هست پاییزه؟
همه میگن رفتههای پاییز برگشتنی نیستن، همه میگن محاله کسی تو پاییز برگرده، همه میگن پاییز بی رحمه!
باز هم قانون شکن باش
بشکن قانون پاییز رو و برگرد
تو همین فصل گریه و رفته ها برگرد
مثل بقیه نباش و ثابت کن پاییز سخاوت هم بلده.
تصدقِ دلِ دیوانهات
اصلا حواست هست داری شبیه این مردمِ خستهکننده شهر میشی که اومدن بلد نیستن؟
برگرد دیوانه...
#دلنوشته_های_عاشقانه
#پاییزانه_بوقت_آذرماه
#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
که روزی عزیزدل یکدیگر بودهاند.🫧
#ستاره_میم
قربانِ دِلِ دیوانه ات بروم
یادت هست قانون شکن بودی؟
پاییزها هوا که بارونی میشد یا ابری پیام میدادی یه ربع دیگه دم درِ دانشکده باش، میگفتم سر کلاسم دیوونه، میگفتی بپیچ بیا بیرون، مثل بقیه نباش که از بارون هیچی نمیفهمن.
بعد زیر بارون لابه لای کوچههای خلوت شهر چرخ میخوردیم اونم بدون چتر، میگفتی چتر بی احترامی به بارونه، باید زیرش خیس بشی تا ازش تشکر کنی.
گاهی هم یهو به سرت میزد و وسط اون چرخ زدنا دوتا نسکافه میگرفتی و میکشیدیم تو اون خیابونه که پر از کتاب فروشی بود، چشمتو میبستی و یه مغازه رو انتخاب میکردی، بعد میرفتیم داخلش کتاب فروغ، ثالث، ابتهاج یا نمایشنامههای شکسپیر رو میاوردی و میشستیم رو زمین کثیف کتاب فروشی برای هم میخوندیمشون تا وقتی که صدای فروشنده دربیاد و بندازمون بیرون. منم وقتی غر میزدم میگفتی بیخیال، قراره یبار زندگی کنیم وبیا این یبار رو شبیه این مردمِ خسته کننده شهر نباشیم!
حالا...
حواست هست پاییزه؟
همه میگن رفتههای پاییز برگشتنی نیستن، همه میگن محاله کسی تو پاییز برگرده، همه میگن پاییز بی رحمه!
باز هم قانون شکن باش
بشکن قانون پاییز رو و برگرد
تو همین فصل گریه و رفته ها برگرد
مثل بقیه نباش و ثابت کن پاییز سخاوت هم بلده.
تصدقِ دلِ دیوانهات
اصلا حواست هست داری شبیه این مردمِ خستهکننده شهر میشی که اومدن بلد نیستن؟
برگرد دیوانه...
#دلنوشته_های_عاشقانه
#پاییزانه_بوقت_آذرماه
#Setareh_baroon
#Hamisheh_sabz
#Mistress_of_the_Moon
۲.۶k
۰۶ آذر ۱۴۰۳