مادرم هیچوقت بمن نگفت دوستم داردوقت نداشت
مادرم هیچوقت بمن نگفت دوستم دارد...وقت نداشت.....
دستش همیشه بند بود .
بند بستن بند کفشهای من
که گره زدن بلد نبودم،دستش بند دکمه ی روپوش خواهرم بود،بند مشقهای برادرم.
من اما دوست داشتنش را
زنگ های تفریح در سیب قرمزی که ته کیفم گذاشته بود
گاز میزدم....
#مادر
دستش همیشه بند بود .
بند بستن بند کفشهای من
که گره زدن بلد نبودم،دستش بند دکمه ی روپوش خواهرم بود،بند مشقهای برادرم.
من اما دوست داشتنش را
زنگ های تفریح در سیب قرمزی که ته کیفم گذاشته بود
گاز میزدم....
#مادر
- ۹۵۱
- ۰۴ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط