سفرنامه
بالاخره از حرم وکبوتراش از خانه پدری جداشدیم
بگذریم ما بایک ون به سمت کربلا حرکت کردیم
حیف شد که عمود های زیادی را پیاده نرفتیم هم دیر وارد عراق شده بودیم وهم قدرت کافی نداشتیم ما از عمود۹۳۷ پیاده روی را شروع کردیم و تا عمود ۱۰۲۰ رفتیم خسته شده بودیم همان اول ورودی حالم گرفته شد وقتی دیدم روی عمود تبلیغ محصولات کاله کرده بودند گناه نبود اما من گمان می کردم عمود ها باید پیام های دینی و عاشورایی داشته باشند یا لا اقل هیچی نداشته باشند
بله در عمود ۱۰۲۰ ما خسته شدیم و آقای مسئول یک موکب مناسب پیدا کرد یک تعداد اتاق تو در توی بلوکی بود جالب بود در یک لحظه فکر کردم اتاق ها تا بینهایت ادامه دارد ولی نداشت به یک حیاط پشتی که در آن بند رخت و سرویس بهداشتی قرار داشت ختم می شد همان اتاق آخری که کوهی از پتو بود وبه حیاط می رسید مبیت من شد سحر درحالی بر خاستم که در زیر پنکه سقفی تبدیل به مجسمه ی یخی شده بودم وبه لطف همان پنکه جان وآب یخهای نوشیدنی مسیر و کولرهای حرمها واتوبوسها انقدر سرما درمن ذخیره شد که هنوز حسش می کنم
خلاصه شب اول پیاده روی عاشقان زیادی را در مسیر دیدم با پرچم با یاد شهدا حتی عده ای با رقص چوب .
رقیه وجواد را دیدم که با پشتکار و علاقه فریاد می زدند
"مای بارد" یعنی آب سرد
رقیه وجواد راپارچ بدست در تصویر می بینید
ادامه دارد انشاء الله.....
#امام#حسین#عشق#اربعین#کربلا#نجف#سفر#نامه#همسفر
#مشروع#رود#موکب#راننده#اعصاب#نخل#کوت#عکس#فیلن#متوقف#حرکت#برنامه#خیابان#دوچرخه#غدا#آب#شهر
#تماشا#پلیس#زایر#ماشین#نوجوان#مرز#رفت#برگشت#جرقه #خاص #جذاب #زیبا #بینظیر #قشنگ #BEAUTIFUL_NICE #جـمیـݪ_رائـع_روعــہ_ابــداع#ماء #مسیر#اربعین#رقیه
#جواد
بگذریم ما بایک ون به سمت کربلا حرکت کردیم
حیف شد که عمود های زیادی را پیاده نرفتیم هم دیر وارد عراق شده بودیم وهم قدرت کافی نداشتیم ما از عمود۹۳۷ پیاده روی را شروع کردیم و تا عمود ۱۰۲۰ رفتیم خسته شده بودیم همان اول ورودی حالم گرفته شد وقتی دیدم روی عمود تبلیغ محصولات کاله کرده بودند گناه نبود اما من گمان می کردم عمود ها باید پیام های دینی و عاشورایی داشته باشند یا لا اقل هیچی نداشته باشند
بله در عمود ۱۰۲۰ ما خسته شدیم و آقای مسئول یک موکب مناسب پیدا کرد یک تعداد اتاق تو در توی بلوکی بود جالب بود در یک لحظه فکر کردم اتاق ها تا بینهایت ادامه دارد ولی نداشت به یک حیاط پشتی که در آن بند رخت و سرویس بهداشتی قرار داشت ختم می شد همان اتاق آخری که کوهی از پتو بود وبه حیاط می رسید مبیت من شد سحر درحالی بر خاستم که در زیر پنکه سقفی تبدیل به مجسمه ی یخی شده بودم وبه لطف همان پنکه جان وآب یخهای نوشیدنی مسیر و کولرهای حرمها واتوبوسها انقدر سرما درمن ذخیره شد که هنوز حسش می کنم
خلاصه شب اول پیاده روی عاشقان زیادی را در مسیر دیدم با پرچم با یاد شهدا حتی عده ای با رقص چوب .
رقیه وجواد را دیدم که با پشتکار و علاقه فریاد می زدند
"مای بارد" یعنی آب سرد
رقیه وجواد راپارچ بدست در تصویر می بینید
ادامه دارد انشاء الله.....
#امام#حسین#عشق#اربعین#کربلا#نجف#سفر#نامه#همسفر
#مشروع#رود#موکب#راننده#اعصاب#نخل#کوت#عکس#فیلن#متوقف#حرکت#برنامه#خیابان#دوچرخه#غدا#آب#شهر
#تماشا#پلیس#زایر#ماشین#نوجوان#مرز#رفت#برگشت#جرقه #خاص #جذاب #زیبا #بینظیر #قشنگ #BEAUTIFUL_NICE #جـمیـݪ_رائـع_روعــہ_ابــداع#ماء #مسیر#اربعین#رقیه
#جواد
۶.۵k
۱۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.